pulijan
پولیجان، اصطلاحی که برای توصیف شخصیتی بامزه و خلاق در داستانها استفاده میشود.
pulingly
به روشی نالهوار یا محزون صحبت یا آواز خواندن.
pulings
نالهها یا صداهای محزون که از موجودات زنده تولید میشوند.
puliol
پولیول، نوعی ترکیب شیمیایی که در تحلیلهای مختلف استفاده میشود.
pulis
پلش، نژادی از سگها که معمولاً برای گلهداری و نگهبانی استفاده میشود و دارای پشم فرفری و شکل خاصی است.
pulish
ویرایش، بهبود یا تصحیح متنی یا مهارتی است که قبلاً ایجاد شده است.
pulitzer
جایزهای شناخته شده برای روزنامهنگاری و ادبیات، که به افتخاری به افرادی که در این زمینهها تلاش میکنند، اهدا میشود.
pullable
قابل کشیدن، به ویژگیای اشاره دارد که چیزی را میتوان با کشیدن حرکت داد یا به سمت خود آورد.
pullaile
جذابتر کردن، به بهبود ظاهر یا کیفیت چیزی برای جذابتر ساختن آن اشاره دارد.
pullalue
قدرت ترکیبی، به تاثیر کلی یا نیروئی اشاره دارد که از ترکیب افراد یا اجزاء مختلف ایجاد میشود.
pullboat
کشتی یا قایق که برای کشیدن بار یا ادوات دیگر به کار میرود.
pulldevil
اصطلاحی برای فردی که در غلبه بر مشکلات یا چالشها مهارت ویژهای دارد.
pulldoo
دستگاهی که برای کشیدن یا جابجایی بار در فرآیندهای صنعتی مورد استفاده قرار میگیرد.
pulldrive
سیستمی که برای بهبود کارایی و افزایش عملکرد در ماشینآلات به کار میرود.
pulleyless
سیستمی که بدون استفاده از قرقره طراحی شده است.
pullen
کشیدن چیزی به سمت خود، به ویژه در مورد اجسام سنگین.
puller
کشنده، فردی یا وسیلهای که برای کشیدن یا بلند کردن اجسام طراحی شده است.
pullery
کشندهخانه، مکانی که در آن افراد یا وسایل برای کشیدن یا بلند کردن اجسام مورد استفاده قرار میگیرند.
pulleries
کشندهخانهها، مکانهایی برای انجام فعالیتهای کشیدن یا بلند کردن، ممکن است اندازهها و اهداف متفاوتی داشته باشند.
pullers
کشندهها، افرادی که برای کشیدن یا بلند کردن اجسام به کار میروند.
pullicat
کششدار، ابزاری برای سفت کردن یا کشیدن کابلها یا اجسام دیگر.
pullicate
کششدار، به ویژگیهایی اشاره دارد که در آن اعضای گیاهی میتوانند به راحتی خم شوند یا زیر هم قرار گیرند.
pullings
کشیدن، عمل یا فرآیند کشیدن یا جابهجا کردن چیزی به سمت خود.
pullisee
پلسی، نوعی ماهی که در آبهای شیرین و رودخانهها زندگی میکند.
pullmanize
پلمنایز کردن، فرایند تبدیل واگنهای قطار به واگنهای با امکانات راحتی بیشتر.
pullock
پلک، ابزاری برای محکم کردن یا قفل کردن اشیاء به هم.
pullorum
پلوروم، بیماری عفونی در طیور که به طور خاص بر روی جوجهها تأثیر میگذارد.
pullshovel
بیل کشیدن، ابزاری برای حفاری، معمولاً با دسته بلند.
pullulant
پولولانت به معنای پربار و مولد بالا و به ویژه در مورد موجودات زنده یا باکتریها استفاده میشود.
pullulation
رشد یا افزایش سریع جمعیت یک نوع خاص از موجودات زنده.
pullulative
دارای ویژگیهای تولید مثل و رشد بالا، به ویژه در مورد موجودات زنده.
pulment
ماده یا ترکیب غلیظ کننده، معمولاً ساختمانی که در آشپزی استفاده میشود.
pulmobranchia
گروهی از موجودات آبزی که دارای ویژگیهای تنفسی خاص هستند.
pulmobranchiate
پلوموبرانشیت، به ارگانیسمهایی اطلاق میشود که از ریهها برای تنفس استفاده میکنند، معمولاً در زمینههای زیستشناسی و جانورشناسی مطرح است.
pulmocardiac
پلوموکاردیاک به سیستمهای ترکیبی قلب و ریهها اطلاق میشود که نقش مهمی در تبادل گازها و دقت عمل قلب دارند.
pulmocutaneous
پلوموکوتنئوس به نوعی تنفس اطلاق میشود که شامل تبادل گاز از طریق ریهها و پوست است.
pulmogastric
پلوموگاستریک به عصبهایی اطلاق میشود که ارتباط بین ریهها و معده را برقرار میکنند و در تنفس نقش دارند.
pulmometer
پلوموتر ابزاری است که برای اندازهگیری ظرفیت ریهها و توانایی تنفسی ساختار ویژهای دارد.
pulmometry
پلومومتری به اندازهگیری و تحلیل عملکرد ریهها اطلاق میشود و در پزشکی کاربرد دارد.