puritanize
پورتنیکی کردن، به استفاده از اصول و قوانین سخت‌گیرانه اخلاقی و اجتماعی اشاره دارد.
puritanizer
شخصی که تلاش می‌کند تا اصول و وضعیت‌های پورتنیکی را در جامعه یا گروهی اعمال کند.
puritanly
به شیوه‌ای سخت‌گیرانه و جدی در برابر لذت‌ها و تفریحات.
puritanlike
شبیه به پیروان نظریه‌ی پرینه، به معنای سخت‌گیر و جدی در زمینه‌های مذهبی و اخلاقی.
puritano
اشاره به فردی که به اصول و اخلاقیات سخت و معیوب پایبند است.
purities
خلوص، به معنی عدم وجود آلودگی یا ناخالصی در یک ماده.
purkinje
فیبرها و سلول‌های خاصی که در سیستم عصبی و قلب وجود دارند.
purkinjean
به سلول‌های خاصی اشاره دارد که در مخچه وجود دارند و در کنترل حرکات نقش دارند.
purlhouse
محل یا کارگاهی که در آن بافندگی یا تولید پارچه‌های خاص انجام می‌شود.
purlicue
فضایی که بین شست و انگشت اشاره قرار دارد و در زبان بدن و حرکات دست اهمیت دارد.
purlicues
چندین فضای بین شست و انگشت اشاره که در حرکات و نشانه‌های دست اهمیت دارند.
purlieuman
شخصیت یا موجودی در افسانه‌ها که معمولاً دارای ویژگی‌هایی خاص است.
purlieumen
چندین شخصیت یا موجود در افسانه‌ها که معمولاً دارای ویژگی‌های خاص و حکمت هستند.
purline
لبه یا نوار تزیینی که به زیبایی لباس یا پارچه افزوده می‌شود.
purlines
چندین لبه یا نوار تزیینی که زیبایی و ظرافت را به لباس‌ها می‌افزاید.
purlman
پیرل‌من، شخصی در دنیای بافندگی که با دوخت‌های خاصی به نام پیرل کار می‌کند.
purloiner
پولیر، فردی که به صورت غیرقانونی و مخفیانه چیزی را می‌دزدد.
purloiners
پولیرها، افرادی که به صورت غیرقانونی اشیاء را دزدیده و به طور مخفیانه عمل می‌کنند.
purohepatitis
پورو هپاتیت، التهاب کبد که به دلایل مختلف ممکن است رخ دهد.
purohit
پورو هیت، عنوانی برای یک روحانی هندو که در آیین‌ها و مراسم مذهبی نقش دارد.
purolymph
پورو لنف، مایعی که در سیستم لنفاوی وجود دارد و به عملکرد ایمنی بدن کمک می‌کند.
puromucous
پوروموس، صفتی است که به ترشحات و مایعاتی اطلاق می‌شود که حاوی ترکیبات شبه‌مخاطی و چرکی هستند.
purpart
پورپارت، اصطلاحی است که به نوعی مصالح هنری یا اثر هنری با بافت خاص اشاره دارد.
purparty
پورپارتی، نوعی مهمانی یا رویداد اجتماعی است که معمولاً به هدف خاصی برگزار می‌شود.
purpense
پورپنس، به معنای هدف یا منظور از یک فعالیت یا رویداد می‌باشد.
purpie
پورپی، صفتی است که به رنگ بنفش متمایل به قرمز اشاره دارد.
purpleheart
قلب بنفش، به مدالی اشاره دارد که به خاطر شجاعت در میدان جنگ اعطا می‌شود و همچنین به نوعی گیاه نیز اشاره دارد.
purplely
به معنای چیزی است که به رنگ ارغوانی یا به طور مشخص متاثر از رنگ ارغوانی باشد.
purplelip
لب‌های رنگ شده یا آرایش شده به رنگ ارغوانی.
purpleness
کیفیتی که به رنگ ارغوانی تعلق دارد.
purplescent
به معنای بوی یا درخشندگی مرتبط با رنگ ارغوانی.
purplewood
چوبی که دارای رنگ ارغوانی است یا به گونه‌ای مربوط به رنگ ارغوانی باشد.
purplewort
نوعی گیاه که به رنگ ارغوانی است و ممکن است بخشی از خانواده گیاهان دارویی باشد.
purpliness
purpliness به معنی حالت یا کیفیت ارغوانی یا بنفش بودن است.
purplish
purplish به معنی کمی بنفش یا ارغوانی است.
purplishness
purplishness به معنی حالت یا کیفیت کمی بنفش بودن است.
purporter
purporter به معنی فردی است که یک پیام یا ایده را منتقل می‌کند.
purporters
purporters به معنی افرادی هستند که یک پیام یا ایده را منتقل می‌کنند.
purportes
purportes به معنی ادعا کردن یا وانمود کردن است.
purportively
به طور ظاهری ادعا کردن یا بیان کردن، بدون تضمین صحت ادعا.