queenhood به حالت یا وضعیت یک زن به عنوان یک ملکه اطلاق می‌شود.

queenite به افرادی اشاره دارد که به رهبری و قدرت زنان باور دارند.

queenless به حالتی اشاره دارد که در آن پادشاهی یا جامعه‌ای بدون ملکه است.

ملکه کوچک، به شخصیت یا مقامی در یک نظام سلطنتی اطلاق می‌شود که قدرت و اختیارات کمتری نسبت به ملکه دارد.

شخصیتی یا ویژگی‌هایی که به ملکه مرتبط است؛ معمولاً به جذابیت و قدرتمندی اشاره دارد.

ویژگی یا حالتی که به ملکه تعلق دارد؛ به وضوح قدرت و اقتدار را نمایش می‌دهد.

حق مطابق با شجره خانواده برای سلطنت یا دستور حکومتی.

ریشه‌ای که به گیاه استحکام و زنده‌مانی می‌بخشد.

قوانین مربوط به مسابقات بوکس که برای شفاف‌سازی و منصفانه بودن مسابقه وضع شده‌اند.

ملوکی‌ها نوع خاصی از میوه هستند که در بعضی مناطق کشت می‌شوند.

حالت یا مقام یک ملکه؛ که به عنوان مقامی رسمی شناسایی می‌شود.

نوعی گیاه که در پزشکی گیاهی استفاده می‌شود.

نوعی چوب که ویژگی‌های خاصی دارد و برای ساخت و ساز استفاده می‌شود.

سوالی که از کسی پرسیده می‌شود، به ویژه در مورد موضوعات نا مشخص.

به معنی غیرعادی یا خاص، به ویژه در رفتار یا سبک.

ویژگی داشتن تمایلات غیرمتعارف به لحاظ جنسی یا هویتی، همچنین ممکن است به گرایش به فرهنگ‌های خاص اشاره کند.

ویژگی غیرعادی یا غیربنادی؛ می‌تواند به شکل‌ها و جنبه‌های مختلفی از هویت یا روایت اشاره کند.

دارای ویژگی‌های عجیب و غریب یا غیرعادی، به خصوص در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی.

حس یا بیانگر یک وضعیت عجیب یا ناواضح در موقعیت اجتماعی یا فرهنگی.

فعالیت یا حالت بودن در وضعیت یا فضای متنوع و غیرمتعارف.

اصطلاحی که ممکن است به معنای ترکیبی از عناصری از فرهنگ یا هویت غیرمتعارف اشاره داشته باشد.

یک ساز موسیقی سنتی که در ارکسترها استفاده می‌شود.

یک شیوه ورزشی خاص که نیاز به دقت و تمرین دارد.

یک واژه غیررسمی که در مکالمات روزمره استفاده می‌شود.

یک عبارت معمول برای خوشامدگویی که در فرهنگ‌های مختلف یافت می‌شود.

فرایند ایستادن در صف برای دریافت چیزی.

یک فرایند یا تکنیک هنری برای نقل احساسات و افکار.

کوئس، نوعی گیاه یا علف که معمولاً در مناطق مرطوب و کنار آب‌ها می‌روید.

کنترل و کاهش احساسات یا هیجانات منفی.

نوعی گیاه خوراکی که معمولاً در آشپزی سنتی استفاده می‌شود.

قابل کنترل یا سرکوب، به ویژه در مورد هیجانات یا وضعیت‌های منفی.

کسی که منازعات یا اختلافات را حل می‌کند یا کنترل می‌کند.

جمع کلمه حل‌کننده، افرادی که در حل تضادها و منازعات نقش دارند.

کاهش دادن یا خاموش کردن چیزی، به‌ویژه احساسات یا اضطراب.

پدیده‌ای که در آن باکتری‌ها به وسیله آنتی‌سرم مشخص می‌شوند.

شخصیتی که بسیار رازآلود یا غیرقابل درک است.

چیز خاصی که اشاره شده‌است، اما نامشخص است.

عملی برای کنترل و مدیریت احساسات یا افکار.

شخصی که به عنوان منبع دانش یا کمک در نظر گرفته می‌شود.

کلمه 'quemado' به معنی سوخته، از بین رفته یا خسته شده است.