ronsdorfian
رونزدورفی به جنبهها یا ویژگیهای خاصی گفته میشود که به نام رونزدورف شناخته میشوند.
rontgenism
رونتگنیسم به یک علاقه خاص یا تحقیق در زمینه تکنولوژی اشعه ایکس اشاره دارد.
rontgenize
رنتگن کردن به معنای استفاده از اشعه ایکس برای بازرسی و تحلیل دقیقتر است.
rontgenized
رنتگن شده به معنای بررسی یا تحلیل انجام شده با استفاده از اشعه ایکس است.
rontgenizing
رنتگنگیری، فرآیند استفاده از اشعه ایکس برای تصویربرداری از ساختارهای داخلی بدن.
rontgenography
رنتوگرافی، تکنیک تصویربرداری با استفاده از اشعه ایکس برای مشاهده ساختارهای داخلی.
rontgenographic
رنتوگرافیک، مربوط به تکنیک یا روش تصویربرداری با استفاده از اشعه ایکس.
rontgenographically
به صورت رنتوگرافیکی، اشاره به روش یا تجزیه و تحلیل انجام شده با استفاده از رنتوگرافی.
rontgenology
رنتگنولوژی، علمی که به مطالعه اشعه ایکس و کاربردهای آن میپردازد.
rontgenological
رنتگنولوژیک به تکنیکها و روشهای مرتبط با تصویربرداری با اشعه ایکس اشاره دارد.
rontgenologist
رنتگنولوژیست به پزشک یا متخصصی گفته میشود که در زمینه تفسیر تصاویر رادیولوژی تخصص دارد.
rontgenoscope
رنتگنوسکوپ به دستگاهی اطلاق میشود که برای مشاهده و تجزیه و تحلیل تصاویر رادیوگرافی به کار میرود.
rontgenoscopy
رنتگنوسکپی به فرایند تصویربرداری پزشکی از طریق اشعه ایکس برای بررسی ساختارهای داخلی بدن اطلاق میشود.
rontgenoscopic
رنتگنوسکوپیک به تکنیکها و فرآیندهای مرتبط با تصویربرداری رادیولوژی اشاره دارد.
roodebok
رودبک به نوعی آنتلوپ با شاخهای منحنی و بدن کوچک اشاره دارد که در مناطق باز و خشک زندگی میکند.
roodle
رویدل یک فعل است که به معنای چرخیدن یا گشت و گذار به خصوص به طور بازیگوشانه به کار میرود.
roodles
رودلها، جمع رودل، به معنای نوعی حرکت بازیگوشانه و شاداب به کار میرود.
roodstone
سنگ رود نوعی سنگ خاص است که معمولاً در مکانهای باستانی یافت میشود.
rooed
دویدن به معنای آمادهسازی برای فصل یا انجام کارهای لازم در یک فضای باز.
roofage
سقف به معنای مجموع مواد ساخت سقف در یک سازه.
roofy
سقفی به معنای چیزی که به سقف یا خود سقف ارتباط دارد.
roofings
بامها به پوششهایی اطلاق میشود که بالای ساختمان برای حفاظت در برابر عوامل جوی قرار میگیرند.
roofless
بدون سقف، به فضایی اطلاق میشود که در بالای آن سازهای وجود ندارد.
rooflet
نوعی بام کوچک یا سایه بان که معمولاً برای محافظت از فضای باز طراحی شده است.
rooflike
شبیه به بام، به اشکالی اطلاق میشود که ویژگیهای ظاهری یا عملکردی سقف را دارند.
roofman
فردی که در ساخت و تعمیر بامها تخصص دارد.
roofmen
گروهی از افراد که در ساخت و تعمیر بامها فعالیت میکنند.
roofpole
سقفپایه به میله یا ستونهایی اطلاق میشود که سقف یک ساختمان را نگهمیدارند.
roofward
به سمت سقف یا بالای یک ساختمان اشاره دارد.
roofwise
در زمینه یا به طور خاص درباره سقف یک ساختار صحبت میکند.
rooibok
رابیوک نوعی آنتیلوپ است که در آفریقای جنوبی زندگی میکند.
rooyebok
رابیوک، آنتیلوپی است که در جنگلها و مراتع زندگی میکند.
rooing
رنگزنی به مراسمات جشن و شادمانی اشاره دارد.
rooker
پرندهای از خانوادهٔ کلاغ که در کلونیهای بزرگ زندگی میکند و معمولاً در باغها و پارکها دیده میشود.
rookeried
احساس کنار گذاشته شدن یا بیتوجهی به شخصی در یک گروه یا موقعیت.
rooky
به معنای تازهکار و inexperienced در یک زمینه یا فعالیت خاص.
rookier
شخصی که در یک گروه یا محیط تازهکارتر از دیگران است.
rookiest
شخصی که بهطور خاصترین و شدیدترین درجه تازهکار بودن را دارد.
rookish
به معنای رفتار یا ویژگیهای مربوط به تازگی و بیتجربگی در یک زمینه خاص.