roudas
روداس، مجسمه یا ساختارهایی که به طور خاص از مواد مختلف ساخته میشوند.
rouelle
رول، عنصر یا شکل خاصی در طراحی یا هنر.
rouen
روئن، شهری در فرانسه که به خاطر تاریخ و معماریاش مشهور است.
rouens
روئن، یک شهر تاریخی در فرانسه که به خاطر معماری و تاریخ غنی خود شناخته میشود.
rouerie
روئری به معنای حیله یا ترفند برای انجام کاری به طور خاص.
rougeau
روژو به معنای یک نوع رنگ یا مواد آرایشی است که برای رنگی کردن گونهها استفاده میشود.
rougeberry
روژبری، میوهای شیرین که در برخی مناطق یافت میشود و به عنوان میوه خوراکی شناخته میشود.
rougelike
روژلایک به سبکی از بازیهای ویدیویی اطلاق میشود که به تولید تصادفی و چالشهای بالا متمرکز است.
rougemontite
روژمونیت، یک ماده معدنی نادر که دارای خواص خاص و منحصر به فرد است.
rougeot
روژو، نوعی ماهی کوچک و قرمز است که معمولا در آبهای شیرین یافت میشود.
roughages
فیبرها به موادی از غذا اشاره دارند که هضم نمیشوند و برای سلامت روده مفیدند.
roughcaster
روکشکار به شخصی اطلاق میشود که سطوح دیوار را با پوشش زبر آماده میکند.
roughdraft
پیشنویس اولیه، نسخهای ناتمام از یک متن است که نیاز به ویرایش و اصلاح دارد.
roughdraw
کشیدن به طور تقریبی به معنای ایجاد خطوط ابتدایی بدون دقت یا جزییات کامل است.
roughdress
لباس زبر به لباسهایی اطلاق میشود که از پارچههای غیر لطیف و معمولاً خشن ساخته شدهاند.
roughdry
خشک کردن سریع و سطحی با استفاده از دستگاه، بدون اینکه به طور کامل خشک شود.
roughdried
گیاه یا مواد دیگر که به طور سطحی و سریع خشک شدهاند.
roughdries
واحد لمس سریع و سطحی پارچه یا لباس برای خشک کردن.
roughener
ابزار یا مادهای که سطح را خشن میکند.
roughers
ابزارهایی که برای ایجاد بافت خشن در صنایع مختلف استفاده میشوند.
roughet
خشن و نامنظم، اغلب به سطوح یا بافت هایی اطلاق می شود که نرم و صاف نیستند.
roughfooted
دارای پاهای خشن یا ناپاک، معمولاً به موجوداتی اطلاق میشود که در بدو پیدا شدن خود ناپاک و ناقص به نظر میرسند.
roughhearted
دارای قلبی سخت و بیرحم، معمولاً بدین معناست که شخص احساسات را نادیده میگیرد.
roughheartedness
کیفیت یا ویژگی داشتن قلبی سخت و بیرحم، و ناتوانی در ابراز محبت.
roughhew
به منبع چوبی اشاره دارد که به شکل خشن برش داده شده است، معمولاً در مراحل اولیه ساخت استفاده می شود.
roughhewed
سنگ یا چوبی که به شکل خشن بریده شده است و هنوز آماده کارهای نهایی نیست.
roughhewer
چوببر، کسی که چوب را به صورت خشن بریده و شکل میدهد.
roughhewing
چوبتراشی خشن، فرایند اولیه برش و شکلدهی چوب است.
roughhews
چوب را بهصورت خشن برش زدن، استفاده از ابزارهای ابتدایی برای برش چوب.
roughhouser
چالشگر، کسی که به طور خشن و بیسروصدا رفتار میکند.
roughhousy
خشن و بیقرار، توصیف شخصیت یا فضای نامناسب و آشفته.
roughings
برشهای خشن، قطعاتی که بهصورت خام و غیر دقیق بریده شدهاند.
roughish
خشن، به طور کلی به چیزی اشاره دارد که دارای زبری یا ناپاکی میباشد.
roughishly
به طور خشن، به یک روش دراز و غیرملایم برای بیان احساسات یا افکار اشاره دارد.
roughishness
کیفیت یا حالت زبر و خشن بودن، به ویژه در ارتباط با اشیاء یا رفتارها.
roughleg
نوعی پرنده شکاری بزرگ که با پاهای زبرش مشخص میشود.
roughlegs
جمع نوعی پرنده شکاری بزرگ که پاهای زبر دارند و با جثهشان شناسایی میشوند.
roughnesses
جمع واژه زبری، به وجود زبری و عدم صافی در سطوح یا اشیاء اشاره دارد.
roughometer
رَخشُم برقی، ابزاری است که برای اندازهگیری میزان ناهمواری یا خشن بودن سطوح مختلف طراحی شده است.