salicylase
سالیسیکلاز، آنزیمی است که در فرآیند متابولیسم برخی ترکیبات گیاهی نقش دارد.
salicylic
سالیسیلیک، به ترکیباتی اطلاق میشود که مشتق شده از سالیسیک اسید هستند و در درمانهای پوستی کاربرد دارند.
salicylide
سالسیلیید، ترکیبی است که در صنایع دارویی کاربرد دارد و به عنوان پیش ماده برخی داروها شناخته میشود.
salicylidene
سالسیلیدن، ترکیبی شیمیایی که به عنوان لکهبردار یا حلال در آزمایشهای شیمیایی استفاده میشود.
salicylyl
سالسیلیدل، ترکیبی که به طور گسترده در تحقیقات شیمی آلی مورد استفاده قرار میگیرد.
salicylism
سالسیلیسم، وضعیتی ناشی از مسمومیت با سالیسیلاتها، معمولا آسپیرین.
salicylize
سالسیل کردن، افزودن گروه سالیسیلیک به یک ترکیب شیمیایی.
salicylous
سالسیلوس، مرتبط با سالیسیلیک، به خواص شیمیایی مربوط میشود که در ترکیبات دارویی دیده میشود.
salicyluric
سالسیلوری، مادهای که از تجزیه سالیسیلیک اسید به وجود میآید و در بدن شناسایی میشود.
salicines
سالیسینها ترکیبات شیمیایی هستند که عمدتاً در درختان بید یافت میشوند و خواص دارویی دارند.
salicins
سالیسینها نوعی ترکیب شیمیایی هستند که از برخی درختان استخراج میشوند و در تولید داروها کاربرد دارند.
salicorn
سالیکورنها گیاهانی هستند که در زمینهای شور رشد میکنند و به نمک مقاوم هستند.
salicornia
سالیکورنیا یک جنس از گیاهانی است که در محیطهای شور رشد میکنند و بخشی از اکوسیستمهای ساحلی هستند.
saliences
سالینسها به ویژگیها یا نکات بارز یک موضوع اشاره دارند که توجه خاصی را جلب میکنند.
salientian
سالینتیانها به گونههای خاصی از موجودات اشاره دارند که در تحقیقهای بومشناختی مورد بررسی قرار میگیرند.
saliently
به صورت برجسته یا قابل توجه، به طوری که به راحتی دیده یا شنیده میشود.
salify
برای تبدیل یک ماده به نمک یا نمکی کردن.
salified
نمک زده شده یا نمکی شده، در مورد مادهای که به نمک تبدیل شده است.
salifies
نمکزایی، عمل تبدیل یک ماده به نمک یا ترشحات نمکی.
salifying
عمل یا فرایند ایجاد نمک یا نمکزایی.
saligenin
سالژینین، ترکیبی است که در اثر تجزیه سالیسیل به دست میآید.
saligenol
سالژینول، ترکیبی است که خصوصیات درمانی آن مورد تحقیق است.
saligot
غذای پورهای سیبزمینی که بسیار خامهای است و در آشپزی فرانسوی استفاده میشود.
saligram
سنگ مقدسی در هندوئیسم که به نمایندگی از خدا و پرستش استفاده میشود.
salimeter
سلیمتریتر، ابزاری برای اندازهگیری غلظت نمک در مایعات و محلولها است.
salimetry
سالمتراپی، علمی که به اندازهگیری سطح نمک در محلولها و تحلیل اطلاعات مربوط به آن میپردازد.
salinan
سلینان، صفتی است که به آبهای دارای شوری اشاره دارد.
salination
سالیناسیون، فرایند افزایش سطح شوری در خاک یا آبها است.
salinella
سالینلا، اصطلاحی برای اشاره به موجوداتی است که به شوری بالا مقاوم هستند.
salinelle
سالینلها، موجودات کوچکی که در زیستگاههای دارای شوری زندگی میکنند.
salineness
نمکین بودن، میزان نمک موجود در آب یا یک محلول را توصیف میکند.
salines
نمکها، محلولهای آبی که عمدتاً حاوی نمک خوراکی هستند، معمولاً برای استفادههای پزشکی و علمی کاربرد دارند.
saliniferous
نمکساز، به خاک یا محیطی اشاره دارد که دارای نمک طبیعی است.
salinification
نمکین شدن، فرایند افزایش غلظت نمک در یک محیط مانند خاک یا آب را توصیف میکند.
saliniform
نمکین شبه، به چیزی که شبیه نمک بافت یا خصوصیات ظاهری دارد اشاره دارد.
salinization
نمکین شدن، افزایش میزان نمک در خاک یا آب به دلیل فرآیندهای طبیعی یا انسانی است.
salinize
شوری دادن، به معنی افزودن نمک به خاک یا آب به منظور افزایش شوری آن است.