scuffly
سکفل، به حالتی اطلاق می‌شود که نامرتب و بی‌نظم است، معمولاً در مورد مو یا لباس.
scufflingly
به طور نامنظم یا آرام راه رفتن، غالباً با کشیدن پاها.
scuft
سکفت، به معنی اینکه چیزی کثیف و آلوده به نظر بیاید.
scufter
خیس کردن یا مرطوب کردن چیزی، به ویژه برای آماده‌سازی آن برای مراحل بعدی.
scug
نوعی موجود یا جاندار که ممکن است به صورت ناگهانی حرکت کند.
scuggery
رفتار یا اقدام ناشایست و غیر اخلاقی.
sculch
مواد زائد یا اضافی که در یک مکان انباشته می‌شوند.
sculduddery
سخن بی‌پایه یا توجیه نامناسب.
sculdudderies
چندین مورد یا نوع صحبت بی‌محتوا و نامتعارف.
sculk
به آرامی و پنهانی حرکت کردن، به‌ویژه وقتی که بخواهید از دید دیگران مخفی بمانید.
sculked
شکل گذشته فعل سکل، به معنای حرکت آرام و پنهانی.
sculker
کسی که به آرامی و پنهانی حرکت می‌کند، به‌خصوص در جستجوی هدف.
sculkers
جمع کلمه سکلر، به معنی افرادی که به‌طور پنهانی حرکت می‌کنند.
sculking
عمل پنهانی و آرام حرکت کردن، به‌ویژه به منظور اجتناب از دیده شدن.
sculks
شکل سوم شخص حال فعل سکل، به معنی حرکت آرام و پنهانی.
scullduggery
سکلداگری به رفتارهای فریبنده و تزویرآمیز اطلاق می‌شود که معمولاً برای رسیدن به اهداف خاص انجام می‌شوند.
scullful
اسکل‌فول به معنای ماهر و آشنا در قایق‌رانی یا حرکت با قایق است.
scullionish
اسکلونی به ویژگی‌های منفی و پایین‌رده شخصی اطلاق می‌شود که به عنوان خدمتکار شناخته می‌شود.
scullionize
اسکلونی‌سازی به معنای آماده‌سازی و تمیز کردن مواد غذایی به طور کامل است.
scullionship
اسکلونی‌شپ به فعالیت‌ها و مسئولیت‌های مربوط به قایق‌رانی و جابجایی در آب اشاره دارد.
scullog
اسکل‌لاگ به معنای دفترچه یا رکوردی است که فعالیت‌های قایقرانی در آن ثبت می‌شود.
scullogue
اسکالوک به شخصی اطلاق می‌شود که سوء استفاده می‌کند یا از زندگی و دیگران بهره‌کشی می‌کند و به هیچ چیز جدی اهمیت نمی‌دهد.
sculper
اسکالپر به کسی اطلاق می‌شود که در هنر مجسمه‌سازی تخصص دارد و از ابزارهایی برای شکل‌دهی به مواد مختلف استفاده می‌کند.
sculpsit
اسکالپسیت یک فعل در زبان لاتین است که به معنای 'او مجسمه‌سازی کرد' می‌باشد و معمولاً در توصیف آثار هنری قدیمی استفاده می‌شود.
sculptile
اسکالپتیل به مجسمه‌هایی اطلاق می‌شود که با استفاده از سنگ ساخته می‌شوند و معمولاً قابلیت تحمل شرایط جوی را دارند.
sculptitory
اسکالپتیوری به سبکی در هنر و طراحی اطلاق می‌شود که بر روی مجسمه‌ها و اشکال هنری متمرکز است و به طور خاص ویژگی‌های پیچیده و هنری را معرفی می‌کند.
sculptograph
اسکالپتوگراف به ابزاری اطلاق می‌شود که برای ثبت جزئیات مجسمه‌ها و آثار هنری استفاده می‌شود و معمولاً در فرآیند مستند سازی هنری کاربرد دارد.
sculptography
اسکولتوگرافی، هنر ایجاد مجسمه‌ها یا آثار هنری سه‌بعدی به کمک مواد مختلف مانند سنگ، چوب یا فلز است.
sculptorid
اسکولپتوریید به تکنیک‌ها و سبک‌هایی اشاره دارد که مخصوص مجسمه‌سازان است و برای خلق آثار هنری در نظر گرفته شده است.
sculpturally
به شیوه‌ای اشاره دارد که به هنر مجسمه‌سازی مربوط است و می‌تواند شامل ویژگی‌ها و عنصرهای سه‌بعدی باشد.
sculpturation
مجسمه‌سازی به فرآیند ایجاد اشکال و آثار هنری از مواد مختلف از جمله سنگ و چوب اشاره دارد.
sculpturer
مجسمه‌ساز به شخصی گفته می‌شود که به ساخت مجسمه‌ها و آثار هنری سه‌بعدی مشغول است.
sculpturesquely
به شیوه‌ای که به مجسمه‌سازی شبیه باشد؛ اغلب برای توصیف اشکال و طرح‌هایی که ابعاد و شکل‌های جذاب دارند به کار می‌رود.
sculpturesqueness
مجموعه ویژگی‌ها یا خاصیت‌های مرتبط با مجسمه‌گرایی که اغلب به زیبایی یا جذابیت آن اشاره دارد.
sculsh
نوعی بی‌حالی یا عدم تمایل به مشارکت، به ویژه در زمان اضطراب یا نگرانی.
scult
فرآیند ایجاد یا شکل‌دهی به اشیاء با استفاده از مواد انعطاف‌پذیر مانند خاک‌رس.
scumber
مواد و ذرات زائد و آلوده‌کننده که سطح آب یا محیط را کثیف می‌کنند.
scumboard
صفحه‌ای که برای جمع‌آوری و حذف مواد زائد و آلودگی از سطح آب استفاده می‌شود.
scumfish
نوعی ماهی که قابلیت زندگی و سازگاری در محیط‌های آلوده را دارد.
scumless
بدون کثافت، جایی که آلودگی یا کثیفی وجود ندارد.