smazes
طرحهای یا طراحیهای پیچیده و تودرتو.
smearcase
ظرفی برای نگهداری یا سرو پنیر خامهای.
smearer
فردی که اثر هنری را با پاشیدن یا کشیدن رنگ بر روی سطح ایجاد میکند.
smearers
آلودگیپراکنی به کسی یا چیزی گفته میشود که به قصد بههم زدن نام یا حیثیت افراد به انتشار اطلاعات نادرست میپردازد.
smeary
به حالتی از رنگ یا ماده اطلاق میشود که هنگام تماس با سطح، ردی کثیف یا نامنظم باقی بگذارد.
smearier
فرم مقایسهای از 'smeary' که به حالتی کثیفتر یا مبهمتر نسبت به یک شی اشاره دارد.
smeariest
فرم عالی صفت 'smeary' که به موقعیتی یا مادهای کثیفتر از دیگران اشاره میکند.
smeariness
حالت یا کیفیت کثیف بودن، معمولاً در خصوص رنگها یا مواد چسبنده کاربرد دارد.
smearless
به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ کثیفی یا لکهای وجود ندارد.
smeath
آغشته شده به یک ماده خاص، به ویژه مواد چسبنده یا غلیظ.
smectymnuan
واژهای غیرمعمول که ممکن است به موجودات یا مفاهیم تخیلی اشاره کند.
smectymnuus
پدیدهای یا مفهوم خاص که در شرایط خاصی دیده میشود.
smectis
مادهای که به خوبی میتواند مایعات را جذب کند.
smeddum
احساس شوق و خوشحالیِ غیرقابل توضیح.
smeddums
اسباب بازی یا اشیاء تفریحی که موجب شادی و سرگرمی میشوند.
smee
سما، احساسی منحصر به فرد که معمولاً با یک حالت خاص یا تجربیات خاصی همراه است.
smeech
سماچ کردن، روشی برای خنداندن دیگران یا سبک کردن جو با حرکات چهره یا بدن.
smeek
سماک کردن، اشاره به حرکات یا صداهای نرم و ملایمی که به زیبایی و توجه جلب میکند.
smeeked
سماک کردن به گذشته، نشان دادن علاقه یا توجه به دیگری با یک اشاره یا شبیه صورت.
smeeky
سماکی، صفتی برای توصیف نوعی رفتار یا حالت که نشاندهندهی خوشایندی و شوخی است.
smeeking
سماک کردن به معنی خزیدن یا حرکت کردن با نرمی و بیصدا برای ایجاد یک اثر شگفتانگیز.
smeeks
سیمیکز، نوعی موجود خیالی یا بامزه که در افسانهها یا داستانها وجود دارد.
smeer
مالیدن یا پخش کردن یک ماده نرم روی سطحی.
smeeth
روان و بدون مشکل، به ویژه در ارتباطات یا گفتار.
smegmas
یک نوع ترشح طبیعی در بدن که معمولاً به عنوان باکتری جمع میشود.
smellable
قابل بو کردن، چیزی که دارای بوی قابل تشخیص باشد.
smellage
بو دادن، بوی مشخص یا شناساییشده یک چیز.
smeller
بوییاب، یک شخص یا حیوان که توانایی خوبی در تشخیص بوها دارد.
smellers
بویابها، افرادی یا حیواناتی که توانایی تشخیص بوها را دارند.
smellful
پر از بو، معمولاً به عطر یا بوی خوش اطلاق میشود.
smellfungi
قارچهای بویایی، نوعی قارچ که بوهایی خاص دارد.
smellfungus
قارچ بویایی، نوع خاصی از قارچ که بوی قوی و مشخصی دارد.
smellie
بو دار، بوی بد یا نامطبوع دارد.
smellproof
مقاوم در برابر بوی بد و غیرقابل نفوذ برای بو.
smelteries
جمع ذوبخانهها، محلهایی برای ذوب فلزات.
smelterman
کارگر ذوب، شخصی که فلزات را در کوره ذوب کرده و آنها را به اشکال قابل استفاده تبدیل میکند.