snapshare
یک پلتفرم یا اپلیکیشن برای اشتراکگذاری عکسها و محتوای دیجیتال.
snapshoot
عمل ثبت یا ذخیرهسازی یک تصویر یا وضعیت فعلی از داده یا پروژه.
snapshooter
شخصی که به طور خاص برای ثبت عکسهای فوری و زیبا آموزش دیده است.
snapshotted
عملی که در آن یک تصویر از نمای فعلی گرفته و ذخیره میشود.
snapshotter
ابزاری یا نرمافزاری که به کاربران امکان میدهد تا به راحتی تصاویر وضع موجود را ثبت کنند.
snapshotting
عمل فرآیند ثبت یا ذخیرهسازی یک تصویر یا وضعیت فعلی از دادهها یا پروژهها.
snapweed
نوعی علف هرز که ممکن است به سرعت در باغها یا مزارع رشد کند و به گیاهان دیگر آسیب برساند.
snapweeds
Snapweeds، نوعی گیاه که معمولاً در مناطق مرطوب رشد میکند و میتواند به زراعت آسیب برساند.
snapwood
Snapwood، نوعی چوب با رنگهای روشن که برای هنر و صنایع دستی کاربرد دارد.
snapwort
Snapwort، نوعی گیاه دارویی که در درمانهای سنتی مورد استفاده قرار میگیرد.
snareless
Snareless، به معنای بدون تله، جایی که خطراتی برای حیوانات وجود ندارد.
snarer
Snarer، شخصی که تله میگذارد و معمولاً برای شکار حیوانات استفاده میشود.
snarers
Snarers، افرادی که در گروه برای شکار یا گرفتن چیزی با هم کار میکنند.
snary
صدای خشن و وحشتناک و یا ترسناک؛ معمولاً در مورد صداها یا محیطهای تهدیدآمیز به کار میرود.
snaringly
به طرز فریبنده یا اغواکننده؛ به گونهای که توجه یا اعتماد را جلب کند.
snarleyyow
صدای خشن و عصبانی؛ معمولاً به صدای حیواناتی چون سگهای زوزهکش اشاره دارد.
snarleyow
صدایی خشن و عصبانی؛ معمولاً در مورد اتفاقاتی که باعث نارضایتی میشود، به کار میرود.
snarler
فردی که صدای خشن از خود درمیآورد؛ معمولاً کسی که به طرز تهاجمی رفتار میکند.
snarlers
افراد یا حیواناتی که صدای خشن میدهند؛ معمولاً در گروههای خطرناک.
snarlingly
به طور خشمگین و تهدیدآمیز، معمولاً در مورد حیوانات یا انسانهایی که در حال نشان دادن خشم و خصومت هستند.
snarlish
دارای خشم و خصومت، به ویژه در مورد زبان یا رفتار.
snashes
قطعات کوتاه و سریع از یک چیز، به ویژه گفت و گو یا اطلاعات.
snast
احساس خشم و تنش خلال یک بحث یا درگیری.
snaste
احساس خشم یا تحریک در زمانی که فرد صحبت میکند.
snasty
خشمگین و خصومتآمیز، به ویژه در مورد رفتار یا گفتهها.
snatchable
قابل قاپیدن به چیزی اطلاق میشود که به راحتی میتواند برداشته یا دزدیده شود.
snatcher
شخصی که چیزی را به سرعت و اغلب به طور غیرقانونی قاپ میزند.
snatchers
جمع واژه قاپنده، به افرادی اشاره دارد که به طور سریع و غیرقانونی اقدام به قاپیدن میکنند.
snatchy
به حالتی اطلاق میشود که در آن حرکات یا تغییرات ناگهانی و سریع اتفاق میافتد.
snatchier
فعل مقایسهای از قاپیدن، به معنای قابل قاپیدنتر است.
snatchiest
فعل عالی از قاپیدن، به معنای قابل قاپیدنترین است.
snatchily
به معنی به طرز ناگهانی و غیر طبیعی چیزی را گرفتن یا حرکت کردن.
snatchingly
به صورت ناگهانی و بدون احتیاط انجام دادن عملی.
snatchproof
به معنی غیر قابل سرقت، برای جلوگیری از سرقتهای سریع طراحی شده است.
snath
دسته یا دستهای که برای کار با ابزارهایی مانند بیل مورد استفاده قرار میگیرد.
snathe
به معنی دسته بیل، به ویژه در افرادی که با روشهای سنتی کار میکنند.
snathes
جمع دسته بیل، به معنی تعداد بیشتری از دستگیرههایی که در کارهای زراعی استفاده میشود.
snaths
دستهی اره یا داس، معمولاً چوبی که برای نگهداشتن و کنترل ابزارهای برش استفاده میشود.
snattock
نوعی ابزار دستسازی برای کاشت و کندن خاک که معمولاً دارای دندانههایی است.
snaw
برف، بهویژه در زبان اسکاتلندی، به بارش برف اشاره دارد.