structurely
بهصورت سازمانیافته و منظم؛ بهگونهای که ساختار روشنی داشته باشد.
structurist
طراح ساختاری، کسی که به ساختار و طراحی توجه دارد.
strude
سُر خوردن، حرکت در یک سطح ناهموار.
strue
مدیریت و ساماندهی درست.
struggler
مبارز، کسی که با چالشها و مشکلات مقابله میکند.
strugglers
مبارزان، کسانی که در مقابله با چالشهای زندگی دچار مشکل هستند.
strugglingly
به معنای انجام کارها یا فعالیتها با سختی و مشکلات فراوان است.
struis
نوعی پرنده بزرگ و غیرپرنده که به سرعت میتواند فرار کند.
struissle
نوعی بازی یا سرگرمی کوچک که معمولاً توسط کودکان استفاده میشود.
struldbrug
شخصیتی در ادبیات که به زندگی ابدی و پیامدهای آن اشاره دارد.
struldbruggian
مربوط به کسانی که همیشه زندگی میکنند و در ادبیات به تنهایی آنها اشاره میشود.
strumas
استرومها، تودههای غیرطبیعی در غده تیروئید هستند که میتوانند به دلایل مختلفی ایجاد شوند.
strumatic
استروماتیک، مربوط به یا ویژگیهای مرتبط با استروم.
strumaticness
استروماتیک بودن، کیفیت یا ویژگیای که به استروم مرتبط است.
strumectomy
استرومکتومی، عمل جراحی برای برداشتن استروم یا توده تیروئید.
strumella
استروملا، نوعی قارچ یا موجود زنده که در اکوسیستمهای خاصی یافت میشود.
strumiform
شکل یا الگوی شبیه به رشته یا بند، عمدتاً در گیاهان و ساختههای طبیعی مشاهده میشود.
strumiprivic
به گونهای از جانداران اطلاق میشود که در شرایط خاص زیستگاههای خاص زندگی میکنند.
strumiprivous
به ویژگیها یا خصوصیات جانداران یا چیزها اشاره دارد که به لحاظ خاصی هماهنگ و منحصر به فرد هستند.
strumitis
التهاب یا عفونت در ناحیه خاصی که به نام استرومیت شناخته میشود.
strummer
شخصی که با استفاده از انگشتان یا سازهای خاص به نواختن آکاردها میپردازد.
strummers
جمعی از افرادی که با نواختن آلات موسیقی، به ویژه گیتار، به موسیقی زنده میپردازند.
strumose
استروموس به حالت یا ویژگی گیاهان و بافتهای درهم و ضخیم اطلاق میشود.
strumousness
استروموس بودن به ویژگی یا کیفیت درهم بودن و ضخامت گیاهان اشاره دارد.
strumpetlike
شبیه به یک فاحشه، به ویژه در خصوصیات ظاهری و سبک پوشش.
strumpetry
فاحشگی به رفتار یا فعالیتهایی اشاره دارد که به فاحشهها نسبت داده میشود، به ویژه در ادبیات.
strumstrum
استرومستروم به نوعی از نواختن یا صداهای تولیدشده توسط سازهای کششی اشاره دارد.
strumulose
استرمولوز به بافت نرم و نازک معمولاً در میوهها یا شیرینیها اشاره دارد.
strunt
در زبان انگلیسی، کلمه 'strunt' به معنای اشتباه خندهدار یا نادانی است.
strunted
به معنای اشتباهی که منجر به خنده یا شرمندگی میشود.
strunting
عملی اشتباه که گاهی منجر به شرمندگی میشود.
strunts
اشتباهات یا نادانیهایی که منجر به خنده یا جو غیررسمی میشوند.
struse
کلمهای که به ندرت شنیده میشود و ممکن است به معنای خاصی باشد.
struthian
به ویژگیهایی مرتبط با موجودی که به یک نوع خاص تعلق دارد، اشاره دارد.
struthiform
استروتریفورم، به خصوصیات یا ویژگیهایی اشاره دارد که شبیه به پرندگان از خانواده شترمرغ هستند.
struthiiform
استروتریفورم به توضیح شکل یا ویژگیهایی اشاره دارد که به پرندگان شترمرغ مربوط میشود.
struthiin
استروتین به مشخصات یا ویژگیهایی اشاره میکند که به گونههای خاصی از پرندگان تعلق دارد.