tarin
تارین به گونه‌ای خاص از پرندگان کوچک اطلاق می‌شود که معمولاً رنگ‌های جالبی دارند.
taring
تاریند به معنی وزن کردن ظرف خالی است تا وزن مواد بعدی به درستی محاسبه شود.
tariri
تاریری، نوعی پرنده است که به خاطر صدای خاصش شناخته شده است.
tariric
تاریرک به نوعی ملودی یا موسیقی اشاره دارد که خاص و شگفت‌انگیز است.
taririnic
تاریرینیک به سبک هنری اشاره دارد که احساسات را با زیبایی منتقل می‌کند.
tarish
تاریش به نوعی درخت یا برگ اشاره دارد که جلوه زیبایی دارد.
tarkalani
تارکالانی به ساختار یا ساختمانی اشاره دارد که ویژگی‌های خاصی دارد.
tarkani
تارکانی به نوعی طراحی یا صنایع دستی اشاره دارد که با میراث فرهنگی مرتبط است.
tarkashi
تارکاشی، یک هنر سنتی برای طراحی و ایجاد الگوهای پیچیده بر روی پارچه یا سطوح دیگر.
tarkeean
تارکیان، یک نوع پارچه همراه با طراحی‌های پیچیده و رنگ‌های زنده.
tarkhan
تارخان، عنوانی بلند مرتبه در تاریخ که به اشراف و نخبگان تعلق داشت.
tarlataned
تارلاتن شده، به پارچه‌ای نازک و سبک گفته می‌شود که برای لباس‌های خاص طراحی شده است.
tarleather
تارلدر، ماده‌ای ساخته شده از چرم که تحت فرآیند خاصی قرار گرفته و به صورت مقاوم در می‌آید.
tarletan
تارلتان، پارچه‌ای سبک و نازک که در هنرهای تزیینی به کار می‌رود.
tarletans
تارلتان‌ها نوعی تنقلات یا شیرینی‌های ترد و نازک هستند که معمولاً در رویدادهای خاص یا جشنواره‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.
tarlies
تارلی‌ها به نوعی ادویه یا طعم‌دهنده‌های طبیعی اطلاق می‌شود که در آشپزی برای بهبود طعم غذا استفاده می‌شوند.
tarlike
شبیه یا مربوط به چیزی به نام تار، معمولاً به عنوان یک توصیف برای ویژگی‌های بصری یا رنگی استفاده می‌شود.
tarltonize
عمل تغییر یا تبدیل چیزی به سبک یا شکل مربوط به تارلتون.
tarman
شخصی که با کشاورزی یا کار در مزارع سر و کار دارد.
tarmi
نوعی غذای محلی که معمولاً در جشن‌ها و مناسبت‌های خاص سرو می‌شود.
tarmined
ترمین شده، به معنای پوشش یا پردازش سطحی است که جلوی زنگ زدگی یا آسیب را می‌گیرد.
tarmosined
تارموسین شدن، به معنای پوشش دادن یک سطح با ماده‌ای خاص برای جلوگیری از زنگ زدگی یا آسیب دیدن است.
tarnal
ترنال، به نوعی زنگ زدن یا تغییر رنگ اشاره دارد که به خاطر اکسیداسیون فلزات اتفاق می‌افتد.
tarnally
به طور ترنالی، به حالت یا فرایند زنگ زدگی یک فلز اشاره دارد.
tarnishable
قابل زنگ زدن، به ویژگی فلزاتی گفته می‌شود که در اثر اکسیداسیون در معرض زنگ زدگی قرار می‌گیرند.
tarnisher
زنگ زننده، به عاملی اطلاق می‌شود که باعث زنگ زدگی یا کدر شدن سطح فلز می‌شود.
tarnishment
تیره شدن، لکه‌دار شدن یا کاهش کیفیت یک سطح، معمولاً به دلیل اکسیداسیون یا تماس با مواد شیمیایی.
tarnishproof
ضد تیره شدن، به معنای مقاوم بودن در برابر تیره شدن یا حفظ ظاهر بدون تغییر.
tarnkappe
کلاه نامرئی، در افسانه‌ها و داستان‌ها، کلاهی که به فرد این امکان را می‌دهد که دیدنی نباشد.
tarnlike
شبیه به تیره شدن، توصیف چیزی که کیفیت یا ظاهری شبیه به تیره شدن دارد.
tarnside
سمت دریاچه، به معنای ناحیه‌ای در کنار یک دریاچه یا گودال آب.
taroc
تاراک، نوعی بازی ورق که معمولاً با چهار بازیکن و از جنس ورق‌های خاص انجام می‌شود.
tarocco
تاراکو یک نوع کارت تاروت است که بیشتر در ایتالیا استفاده می‌شود و معمولاً برای پیش‌بینی آینده و کسب بینش در زندگی شخصی کاربرد دارد.
tarocs
تاراکس‌ها کارت‌هایی هستند که معمولاً در بازی‌های تاروت و پیشگویی استفاده می‌شوند و معمولاً هر مجموعه ویژگی‌های خاص خود را دارد.
tarogato
تارگاتو یک ساز بادی است که به خاطر صدای نرم و ملایم خود شناخته شده و به ویژه در موسیقی سنتی استفاده می‌شود.
tarogatos
تارگاتوها شامل چندین ساز تارگاتو هستند که می‌توانند در تنظیمات مختلف موسیقایی اجرا شوند.
tarok
تارک یک بازی کارتی است که معمولاً با کارت‌های خاصی بازی می‌شود و قوانین خاص خود را دارد.
taroks
تارک‌ها به مجموعه‌ای از بازی‌های کارتی اطلاق می‌شود که قوانین مشابهی دارند و در مسابقات مختلف بازی می‌شوند.
taropatch
تارپچ، نوعی ساز موسیقی است که با رشته‌های خاصی نواخته می‌شود و معمولاً در موسیقی سنتی استفاده می‌شود.
tarpapered
تارپراپر، به معنای پوشانده شدن با کاغذ تارپ، معمولاً برای حفاظت از یک سطح در برابر آب یا رطوبت است.