omaha
اوماها یک شهر بزرگ در ایالت نبراسکا ایالات متحده آمریکا است.
omakase
اوماکاسه نوعی سرو غذا در رستوران‌های ژاپنی است که در آن سرآشپز انتخاب غذا را بر عهده می‌گیرد.
omani
عمانی به مردم و فرهنگ کشور عمان اشاره دارد.
omasum
اوماسوم یکی از بخش‌های معده نشخوارکنندگان مانند گاوها است.
ombré
اومبره، تکنیکی است که در آن رنگ‌ها به تدریج از یک رنگ به رنگ دیگر تغییر می‌کنند.
ombro-
اومبرو- پیشوندی است که به شرایط مربوط به باران و رطوبت اشاره دارد.
ombrogenous
اومبروژن به اکوسیستم‌هایی اطلاق می‌شود که وابسته به بارش مستقیم باران هستند.
ombrotrophic
اومبروتروفیک به مناطقی اشاره دارد که مواد مغذی خود را از باران جذب می‌کنند.
ombudsman
اومبودزمان شخصی مستقل است که به بررسی شکایات عمومی و حل منازعات کمک می‌کند.
ombudsperson
اومبودپرسان فردی است که به نمایندگی از دیگران به بررسی و حل مشکلات و شکایات می‌پردازد.
omega
امگا، آخرین حرف الفبای یونانی که در ریاضیات و علوم مختلف به عنوان نماد استفاده می‌شود.
omega-3 fatty acid
اسیدهای چرب امگا-۳، نوعی چربی غیراشباع که برای بدن ضروری است و می‌تواند به بهبود سلامت قلب و عروق کمک کند.
omen
بدی، نشانه یا علامتی که پیشگویی از وقوع یک رویداد یا تغییر در آینده را ارائه می‌دهد.
omentum
آبستره، یک چین بافتی در حفره شکمی که به حفظ و حمایت از ارگان‌های داخلی کمک می‌کند.
omer
عمر، واحد اندازه‌گیری غلات که در دوران باستان برای محاسبه میزان محصولات غذایی استفاده می‌شد.
omertà
اومرتا، یک قانون سکوت است که به معنای عدم همکاری با مقامات یا افشای اطلاعات می‌باشد.
omfg
عبارت عامیانه‌ای که برای بیان شگفتی یا هیجان شدید استفاده می‌شود.
omg
عبارتی برای بیان شگفتی یا هیجان، معمولاً در شرایط غیرمنتظره.
omicron
اومیکرون، یکی از انواع واریانت‌های ویروس کرونا است که به سرعت در حال گسترش است.
omigod
عبارتی عامیانه برای بیان حیرت یا استیصال، مشابه 'اوم‌جی'.
ominously
به طرز هشداردهنده یا نگران کننده، نشان دهنده وقوع رویدادی ناخوشایند.
omission
حذف یا از قلم افتادن چیزی به طور عمدی یا غیر عمدی.
ommatidium
یک واحد سازنده در چشم مرکب حشرات که نور را دریافت می کند.
ommatophore
ساختار حسگری در برخی از شکم‌پایان که شامل آنتن ها و چشم ها می‌شود.
omni-
پیشوندی است که نشان‌دهنده شمول یا پوشش گسترده در موقعیت‌های مختلف است.
omnibenevolence
همه‌نیکی به معنای نیکوکار بودن مطلق است و به وجودی اطلاق می‌شود که به هیچ وجه بدی را ندارد.
omnibenevolent
شامل ویژگی نیکوکار بودن مطلق که به وجودی با این خاصیت نسبت داده می‌شود.
omnibus
نسخه‌ای که شامل مجموعه‌ای از آثار یا داستان‌ها است.
omnichannel
رویکردی که شامل استفاده از چندین کانال برای ارتباط و تعامل با مشتریان است.
omnicompetent
فردی که توانایی انجام انواع وظایف و فعالیت‌ها را دارد.
omnidirectional
به معنای برخورداری از قابلیت درک یا ارسال سیگنال‌ها و اطلاعات از تمام جهات.
omnifarious
دارای تنوع و گوناگونی در جنبه‌ها و انواع مختلف.
omnimax
به نوعی از نمایش فیلم اطلاق می‌شود که تصاویری با زاویه دید ۳۶۰ درجه ارائه می‌دهد.
omnipotence
قدرتی نامحدود و بی‌نهایت به معنای توانایی انجام هر کاری.
omnipresence
حضور در همه‌جا؛ منجر به این احساس می‌شود که هر جا می‌توان آن را پیدا کرد.
omnipresent
حضور در همه‌جا و در هر مکان و زمان.
omnirange
سنسوری که می‌تواند اشیاء را در تمام جهات شناسایی کند.
omniscience
حالت آگاهی به تمامی اطلاعات و حقایق.
omniscient
کسی یا چیزی که به همه اطلاعات و حقایق آگاه است.
omnisexual
کسی که به افراد از هر جنسیتی جذب می‌شود.
omnishambles
وضعیتی بد و ناامید کننده که در آن همه چیز به هم می‌خورد.
omnium
مجموعه‌ای که شامل همه چیز باشد.
omnium gatherum
جمع‌آوری عمومی، به معنای ترکیب یا مجموعه‌ای از افراد، چیزها یا ایده‌ها از انواع مختلف.
omnivore
گیاه‌خوار، موجودی که هم از گیاهان و هم از حیوانات تغذیه می‌کند.
omnivorous
گیاه‌خوار، صفتی برای موجوداتی که هم از گیاهان و هم از حیوانات تغذیه می‌کنند.
omophagy
اومافاجی، عمل خوردن گوشت خام.
omotic
اوماستیک، مربوط به فشار اسمزی یا فرآیندهای مرتبط با آن.
omphalitis
امفالیست، عفونتی که در ناحیه ناف ایجاد می‌شود.
omphalo-
امفالوس-، پیشوندی که به ناحیه ناف یا بند ناف مرتبط است.
omphalocele
امفالوسل، نوعی نقص هنگام تولد که در آن قسمت‌هایی از شکم در خارج از بدن قرار دارند.