aphetism
اپه‌تیسم به پدیده‌ای در زبان‌شناسی اطلاق می‌شود که در آن بخش‌هایی از کلمات از بین می‌روند.
aphetize
اپهتیز، فرایند ارتقاء یا افزایش وضعیت یا سطح چیزی.
aphicidal
آفی‌سیدال به مواد یا ترکیباتی اطلاق می‌شود که به طور خاص برای کشتن آفت‌ها طراحی شده‌اند.
aphidian
آفی‌دیان به خانواده‌ای از حشرات گفته می‌شود که Aphididae نامیده می‌شوند.
aphidians
آفی‌دیان به انواع یا گروه‌های آفت‌هایی اطلاق می‌شود که از شیره گیاهان تغذیه می‌کنند.
aphidicide
آفی‌دی‌سید به ماده‌ای گفته می‌شود که برای کشتن آفت‌ها (آفی‌ها) استفاده می‌شود.
aphidicolous
آفی‌دی‌کولوس به گیاهانی اطلاق می‌شود که آفت‌ها را به عنوان بخش طبیعی اکوسیستم خود دارند.
aphidid
آفیدید، نوعی حشره کوچک و نازک که معمولاً بر روی گیاهان زندگی می‌کند و از شیره آنها تغذیه می‌کند.
aphididae
آفیدیده، نام خانواده‌ای از حشرات است که شامل آفیدها می‌شود.
aphidiinae
آفیدیین، زیرخانواده‌ای از زنبورهای پارازیتیک است که به طور خاص به آفیدها حمله می‌کنند.
aphidious
آفیدوس به موجوداتی اطلاق می‌شود که از آفیدها به عنوان منبع غذایی استفاده می‌کنند.
aphidius
آفیدیوس، جنسی از زنبورهای پارازیتیک است که به افیدها آسیب می‌زند.
aphidivorous
آفیدیووروس به جانورانی اطلاق می‌شود که از آفیدها به عنوان منبع غذایی استفاده می‌کنند.
aphidlion
آفیدلیون، نوعی حشره شکارچی است که به‌طور خاص به آفیدها حمله می‌کند و به کنترل جمعیت این آفات کمک می‌کند.
aphidolysin
آفیدولیسین، ماده‌ای است که به تجزیه و کاهش تعداد آفیدها کمک می‌کند.
aphidophagous
آفیدوفاوز به حشراتی اطلاق می‌شود که از آفیدها تغذیه می‌کنند.
aphidozer
آفیدوزر، ابزاری است که برای کنترل و کاهش تعداد آفیدها در مزارع طراحی شده است.
aphydrotropic
آفیدروتروپیک به گیاهانی اشاره دارد که به رطوبت و شرایط مرطوب جذب می‌شوند.
aphydrotropism
آفیدروتروپیز به معنی جذب گیاهان به رطوبت است و تأثیر زیادی بر رشد آن‌ها دارد.
aphilanthropy
عدم علاقه به خیریه، تمایل نداشتن برای شرکت یا کمک به امور خیریه.
aphylly
عدم وجود برگ‌ها در یک گیاه، وضعیتی که در آن گیاهان برگ ندارند.
aphyllies
حالت‌های مختلف عدم وجود برگ‌ها در گیاهان.
aphyllose
وضعیت گیاهانی که فاقد برگ هستند و به محیط خاصی سازگار شده‌اند.
aphyllous
ویژگی گیاهانی که فاقد برگ هستند.
aphyric
وضعیتی که در آن مواد آلی وجود ندارد.
aphislion
آفیسیلیون به موجودات میکروسکوپی گفته می‌شود که معمولاً در پژوهش‌های زیستی مورد بررسی قرار می‌گیرند.
aphizog
آفی‌زوگ به نوع خاصی از موجودات اشاره دارد که ویژگی‌های تطبیقی خاصی دارند.
aphlaston
آفلاستون به نوع خاصی از گیاهان اشاره دارد که در مناطق خاصی رشد می‌کنند.
aphlebia
آفیلبیا به شرایط خاص زیست‌محیطی اشاره دارد که بر ساختار اکوسیستم‌ها تأثیر می‌گذارد.
aphlogistic
آفلوجیستیک به مفاهیم فلسفی مرتبط با واقعیت اشاره دارد.
aphnology
آفنولوژی به مطالعه روابط و الگوهای صوتی در زبان‌ها می‌پردازد.
aphodal
آفویدال به جایگاهی گفته می‌شود که از محور اصلی فاصله دارد و می‌تواند در زمینه‌های مختلف علمی کاربرد داشته باشد.
aphodi
آفویدی به سوسک‌هایی اطلاق می‌شود که به مدفوع وابسته‌اند و نقش مهمی در تجزیه و تجدید خاک دارند.
aphodian
آفویدان به موجوداتی اطلاق می‌شود که در تجزیه و تجدید مواد غذایی نقش دارند.
aphodius
آفویدوس یک جنس از سوسک‌های مدفوع است که به تجزیه مواد گیاهی و حیوانی در اکوسیستم کمک می‌کند.
aphodus
آفوودوس به صفات خاصی در طبقه‌بندی زیستی گفته می‌شود که در شناسایی و تفکیک گونه‌ها اهمیت دارد.
apholate
آفوئات به ترکیبات خاصی اطلاق می‌شود که در علوم شیمی کاربرد دارند.
apholates
آفولات، واژه‌ای علمی که در اصطلاحات پزشکی به نوعی ماده یا دارو اشاره دارد.
aphonias
آفونیا، عدم توانایی در تولید صدا یا گفتار به دلیل مشکلات پزشکی.
aphonics
آفونیک‌ها، شاخه‌ای از علم که به بررسی تولید صدا و نقایص گفتاری می‌پردازد.