archly
به طرز ی کنایهآمیز و تند و تیز گفتن یا عمل کردن.
archliar
دروغگوی بزرگ، فردی است که دروغهایی بسیار واضح و شگفتانگیز میگوید، معمولاً به طوری که دیگران به راحتی متوجه دروغ بودن آن میشوند.
archmachine
دستگاه بزرگ، ماشینی قدرتمند و تخصصی که معمولاً برای کارهای سنگین یا خاص طراحی شده است.
archmagician
جادوگر بزرگ، فردی که در زمینه جادوگری مهارتهای پیشرفتهای دارد و نمایشهای فوقالعادهای برگزار میکند.
archmagirist
جادوگر هنرمند، فردی است که در هنر جادوگری مهارت داشته و آن را به شکلی خلاقانه و هنری اجرا میکند.
archmarshal
فرمانده بزرگ، فردی است که مسئولیت و نظارت بر رویدادها یا عملیاتهای مهم را بر عهده دارد.
archmediocrity
میانمایگی بزرگ، وضعیت یا شرایطی است که در آن کیفیت کم و متوسط است و هیجان یا پیشرفتی وجود ندارد.
archmessenger
فرستنده بزرگ، شخصی که مسئول ارسال پیامهای مهم و رسمی است.
archmilitarist
نظامیگرای بزرگ، شخصی که به شدت طرفدار نظامیگری و قدرت نظامی است.
archmime
مربی بزرگ، هنرمندی که معمولاً در نمایشهای بیکلمات، احساسات و داستانها را منتقل میکند.
archminister
وزیر بزرگ، مقام عالیرتبه در یک دولت یا سازمان.
archmystagogue
مربی بزرگ، شخصی که در مراسم مذهبی یا معنوی نقش رهبری دارد.
archmock
مسخره بزرگ، فعالیتی برای تمسخر یا دستکم گرفتن شخص یا چیزی به شیوهای بزرگتر.
archmocker
ریشخندکننده اصلی، شخصی که به طور مکرر و شدید به دیگران یا ایدهها میخندد و آنها را مسخره میکند.
archmockery
ریشخند اصلی، عمل یا حالت مسخره کردن به صورت شدید یا مکرر.
archmonarch
ریشسلطنت اصلی، کسی که بالاترین مقام و حاکمیت را در یک پادشاهی دارد.
archmonarchy
ریشسلطنت، نوعی حکمرانی که در آن یک سلطنت با قدرت مطلق وجود دارد.
archmonarchist
ریشسلطنتطلب، فردی که از نظام سلطنتی با قدرت مطلق حمایت میکند.
archmugwump
ریشموجومپ، شخصی که در سیاست بیطرفی را انتخاب میکند و از هیچ یک از دو طرف حمایت نمیکند.
archmurderer
مغایرت اصلی به معنای مجرم یا قاتلی است که به طور خاص در جنایات عمده و با انگیزههای قوی، مانند جنایتهای سازمان یافته یا قتلهای زنجیرهای، فعالیت میکند.
archness
خاصیت قوسی به ویژگیهای بصری قوسها و فضاهای تعبیه شده در طراحی یا معماری اشاره میکند.
archnesses
قوسها به ویژگیهای متعدد و تفاوتهای طراحی قوسها در معماری اشاره دارد.
archocele
آرکوسل به حالت هرنی در ناحیه قوس پا یا قوسهای مشابه در سایر نواحی بدنی اطلاق میشود.
archocystosyrinx
آرکوسیتوسیرینکس به یک نوع خاص از مشکلاتن مایع در دستگاه عصبی اشاره دارد که میتواند بر عملکردهای حرکتی و حسی تأثیر بگذارد.
archology
آرکولوژی به علم یا مطالعه قوسها و تأثیرات آنها در معماری و طراحی اشاره دارد.
archonship
آرکونشِیپ، مقام یا مقامدهی در سیستم سیاسی باستانی آتن که مسئولیتها و اختیاراتی خاص داشت.
archonships
جمع آرکونشِیپ، به دورهها یا امتیازات مختلف مقامات آرکون در تاریخ اشاره دارد.
archont
آرکون، فردی در مقام بالای دولتی که وظایف مهمی را در حکومتهای باستانی بر عهده داشت.
archontate
آرکونت، دورهی حاکمیت و مدیریت یک آرکون که میتواند شامل اقدامات و اصلاحات مهم باشد.
archontia
آرکونتیا، دوره یا مفهوم مرتبط با مقام آرکون و ویژگیهای آن در ادبیات و تاریخ.
archontic
آرکونتیک، صفات و ویژگیهای مربوط به آرکون و مقامهای بزرگ که به نوعی به قدرت و مسئولیت مرتبط میشود.
archoplasm
آرکولوپلاسم، مادهای است که در مراحل خاصی از تقسیم سلولی در سلولها دیده میشود.
archoplasma
آرکولوپلاسم، نوعی ماده درون سلولی که به خصوص در تحقیقات زیستشناسی اهمیت دارد.
archoplasmic
آرکولوپلاسمی، صفتی برای توصیف مواد یا ساختارهای مرتبط با آرکولوپلاسم.
archoptoma
آرکاپتوم، یک وضعیت پزشکی نادر که با به هم ریختگی سیستم عصبی مرتبط است.
archoptosis
آرکاپتوز، اصطلاحی است که در علم روانشناسی به وضعیت خاصی اشاره دارد.
archorrhagia
آرکورهاژیا، نوعی اختلال خونی که با خونریزی غیرطبیعی مشخص میشود.
archorrhea
آرتوریا به معنای جریان یا ترشح غیرمعمول است که ممکن است به وضعیتهای پزشکی خاصی اشاره کند.
archosyrinx
آرکوزیرینک، ساختار آناتومیکی خاصی است که معمولاً در رابطه با سیستمهای بدن برخی از موجودات زنده مورد بررسی قرار میگیرد.
archostegnosis
آرکواستگنوز به معنای کمتوسعه بودن یا ناهنجاری در ساختارهای اسکلتی خاص است.