aristogenetic
آریستوجنتیک به بررسی منشاء و پیدایش نخبگان حکومتی و طبقه‌بندی‌های اجتماعی می‌پردازد.
aristogenic
ارستوجنیک به معنای مرتبط با توسعه یا تولید عناصر عالی یا مهم است.
aristogenics
ارستوجنیک‌ها به فرآیندها یا اصولی اشاره دارند که به توسعه عناصر ارستوکراتیک کمک می‌کنند.
aristoi
آریستوی‌ها به بهترین و نیکوترین افراد یا شهروندان در یک جامعه اشاره دارد.
aristol
آریستول یک ترکیب شیمیایی است که در صنایع مختلف کاربرد دارد.
aristolochia
آریستولوشیا به یک جنس از گیاهان گلدار اشاره دارد که معمولاً در زیست‌شناسی مطالعه می‌شود.
aristolochiaceae
خانواده آریستولوشیا به گروهی از گیاهان گلدار که شامل چندین گونه متفاوت هستند، اشاره دارد.
aristolochiaceous
خانواده‌ای از گیاهان که شامل نوعی گل‌های خاص می‌شود و معمولاً در مناطق معتدله رشد می‌کنند.
aristolochiales
گروهی از گیاهان گلدار که به خانواده آریستولوچیا تعلق دارند و ویژگی‌های خاصی دارند.
aristolochin
ترکیبی که در بعضی از گیاهان وجود دارد و می‌تواند خواص خاصی داشته باشد.
aristolochine
نوعی آلکالوئید که از خانواده آریستولوچیا به دست می‌آید و ممکن است خواص شیمیایی خاصی داشته باشد.
aristology
مطالعات انجام شده در زمینه گیاهان خاص و ویژگی‌های آن‌ها.
aristological
به ویژگی‌های خاص یا مطالعات در مورد گیاهانی اشاره دارد که تحت دسته آریستولوچیا قرار می‌گیرند.
aristologist
آریستولوژیست به معنای فردی است که به مطالعه و تحقیق درباره اصول آریستوکراسی یا حکومت‌داری طبقاتی می‌پردازد.
aristomonarchy
آریستومونارشی به معنای نظام حکومتی است که در آن نخبگان جامعه، قدرت را در دست دارند و اغلب به شراکت و تبادل نظرات میان اعضای خود می‌پردازند.
aristophanic
آریستوفانیک به معنای مرتبط با آثار نویسنده یونانی آریستوفان است که اغلب حاوی نقد اجتماعی و سیاسی است.
aristorepublicanism
آریستورپابلیکانیسم به سیستم حکومتی اشاره دارد که در آن قدرت در دست افراد دارای دانش و تحصیلات عالی است.
aristotelean
آریستوتلی به نظریات و فلسفه ارسطو اشاره دارد که به تفکر منطقی و مشاهده تجربی تأکید دارد.
aristotelianism
آریستوتلیسم به مکتب فکری ارسطو و آثار او در فلسفه، منطق و علم اشاره دارد.
aristotelic
تحلیلی مرتبط با آراء و اندیشه‌های ارسطو که به روش‌های منطقی و علمی تأکید دارد.
aristotelism
مکتب فکری و فلسفی که بر پایه آراء ارسطو شکل گرفته و بر شناخت تجربی و منطقی تأکید دارد.
aristotype
نوعی نمونه یا الگویی که به ویژگی‌های خاصی اشاره دارد.
aristulate
عملی که در آن فرد به شیوه‌ای منطقی و فلسفی صحبت می‌کند، مانند ارسطو.
arite
عنصری در یک اثر ادبی که به نوعی کیفیت یا ویژگی خاص اشاره دارد.
arytenoepiglottic
به مواردی اشاره دارد که به لحاظ تشریحی به دو ساختار آریتنوئید و اپیگلتیک مرتبط هستند.
arytenoidal
آریتنویید، به غضروف‌های کوچکی در حنجره اطلاق می‌شود که در تولید صدا نقش دارند و ترکیب‌هایی از عضلات و بافت‌های دیگر را شامل می‌شوند.
arith
آریت، به مهارت‌های ریاضی مربوط به محاسبات پایه اطلاق می‌شود و شامل عملگرهای اصلی مانند جمع و تفریق است.
arithmancy
آریتمانس، به سیستم پیشگویی و یا تفسیر اعداد و ریاضی اطلاق می‌شود که در برخی فرهنگ‌ها به عنوان علم باطنی شناخته می‌شود.
arithmetical
آریتمیک، به مرتبط با روش‌ها و محاسبات ریاضی اشاره دارد و شامل فعالیت‌هایی مانند جمع و تفریق است.
arithmetically
به طور ریاضی، به انجام محاسبات و بررسی‌ها بر اساس اصول ریاضی اشاره دارد.
arithmetics
ریاضی، به شاخه‌ای از ریاضی اطلاق می‌شود که به محاسبات عددی و روش‌های مرتبط می‌پردازد.
arithmetization
تبدیل به اعداد، روشی برای بیان مسائل ریاضی به صورت عددی و محاسباتی.
arithmetizations
جمع آوری روش‌های تبدیل به عدد و کاربردهای متنوع آن در ریاضیات.
arythmia
اختلال در ریتم طبیعی قلب که می‌تواند به مشکلات جدی منجر شود.
arythmias
جمع آوری انواع اختلالات ریتم قلب و اهمیت آن‌ها در سلامت قلبی.
arithmic
مربوط به دنباله‌هایی که هر عدد در آن به عدد قبلی یک مقدار ثابت افزوده می‌شود.
arythmic
عدم وجود ریتم یا هماهنگی در حرکات.
arythmical
بی‌نظم، به حالتی اشاره دارد که در آن هیچ زمانبندی یا الگوی ثابتی وجود ندارد.
arythmically
به صورت بی‌نظم یا بدون الگوی مشخص.
arithmocracy
حکومت بر اساس دانش و مهارت در علوم عددی.