basigamous
باسیوگاموس، ویژگی یا توصیفی از ازدواجهایی که شامل آداب و رسوم خاص هستند.
basigenic
باسیژنیک، توصیفی که به عواملی اطلاق میشود که منجر به ایجاد یا رشد میشوند.
basigenous
باسیژنا، به موادی اطلاق میشود که اساس یک ساختار را تشکیل میدهند.
basigynium
باسیژینیوم، بخشی از ساختار گیاهی است که در پایین تخمدان یا پیاز گل قرار دارد و به حمایت از تخمدان کمک میکند.
basiglandular
باسیگلاندولار به نواحی یا بافتهای مربوط به غدد اطلاق میشود که نقش مهمی در تولید محصولات بیوشیمیایی دارند.
basihyal
باسیهال به استخوانی درون اسکلت ماهی اطلاق میشود که نقشی در حمایت از زبان دارد.
basihyoid
باسیهید به استخوانی در ناحیه هیود اشاره دارد که در فرآیند بلع نقش حیاتی دارد.
basyl
باسیِل به یک نوع معمارى یا العناصر معمارى در تاریخ باستان اشاره دارد که عموماً در ساختمانهای مهم استفاده شده است.
basilarchia
باسیلاچریا به یک طبقه خاص در طبقهبندیهای علمی اشاره دارد که شامل گروههای خاصی از موجودات زنده میشود.
basilard
بازیلار، نوعی خنجر که در قرون وسطی استفاده میشد و عموماً دارای نوک تیز و بلندی است.
basilary
بازیلا، دستهبندی یا زمینهای که به طبقهبندی گیاهان و حیوانات مربوط میشود.
basilateral
بازیلاترال، به مفهوم وجود دو طرف مشابه یا متقارن در ساختار یک موجود زنده.
basileis
بازیلهها، عنوانی برای پادشاهان که در تاریخ به حاکمان شهر-دولتهای باستانی یونان اطلاق میشود.
basilemma
بازیلمما، به موقعیتی اشاره دارد که در آن انتخاب بین دو گزینه دشوار و متضاد وجود دارد.
basileus
بازیلهوس، عنوانی است که به پادشاه یا حاکم در برخی از فرهنگها به خصوص در یونان باستان اطلاق میشود.
basilic
باسیلک به عنوان یک سیاهرگ عمده در بدن تعریف میشود که مسئول خونرسانی به ناحیه بازو است.
basilicae
باسیلکا به ساختمانی عمومی و اصلی اشاره دارد که معمولاً برای مقاصد مذهبی یا اجتماعی طراحی شده است.
basilical
باسیلکال به ویژگیهای مربوط به معماری یک باسیلکا اشاره دارد.
basilicalike
باسیلکالیک به توصیف چیزی که شباهت به باسیلکا دارد، اشاره دارد.
basilican
باسیلکانی به سبکی از معماری اشاره دارد که شباهت زیادی به ساختار باسیلکا دارد.
basilicate
باسیلکات به دستهای از مواد معدنی اشاره دارد که معمولاً شامل سیلیکاتها هستند.
basilicock
بازیلیکاک، یکی از نامهای گیاهی است که در پیشینه دارویی استفاده میشود و معمولاً به گیاهان خوشبو و معطر اطلاق میگردد.
basilicon
بازیلیکون، متنی در زمینه داروشناسی است که به بررسی و کاربرد گیاهان دارویی پرداخته است.
basilics
بازیلیکها به مجموعهای از اصول و آیینهای مرتبط با استفاده از گیاهان اشاره دارد.
basilidan
بازیلیتان به صورت خاص به مفهوم اثرات مثبت گیاهان دارویی در بهبود سلامت اشاره دارد.
basilidian
بازیلیدیان به روشهای خاصی در مطالعه گیاهان اشاره دارد که تأکید بر مشاهده و تجربیات شخصی دارد.
basilidianism
بازیلیدیانیسم به مجموعهای از باورها و فلسفههایی اشاره دارد که براساس دانش گیاهی توسعه یافتهاند.
basilinna
بازیلیندا، اصطلاحی نادر در گیاهشناسی به معنای یک نوع خاص از گیاه است.
basiliscan
بازیلیسکان، موجودی افسانهای که به خاطر قدرتهای خاصی که دارد شناخته میشود.
basiliscine
بازیلیسکین، مربوط به ویژگیهای یک موجود افسانهای به نام بازیلیسک است.
basiliscus
بازیلیسکوس، یک جنس از مارمولکها که ویژگیهای خاصی مانند دویدن بر روی آب دارد.
basilysis
بازیلیسیس، به معنی تضعیف یا افول قدرت سیاسی است.
basilissa
بازیلیسا، عنوانی برای یک ملکه در فرهنگهای باستانی و اسطورهها.
basilyst
بسیلست، یک اصطلاح تاریخی برای توصیف یک رهبر یا پادشاه به ویژه در فرهنگهای قدیمی.
basilosauridae
بسیلوساریدا، نام یک خانواده نهنگهای زندگی کرده در دورههای باستانی که اکنون منقرض شدهاند.
basils
ریحان، گیاهی خوشعطر که معمولاً در آشپزی برای طعمدهی به غذاها استفاده میشود.
basilweed
ریحانزار گیاهی است که معمولاً در باغها رشد میکند و به عنوان یک داروی گیاهی شناخته میشود.
basimesostasis
بازیمزواستاز، حالتی از تعادل مطلوب در سیستمهای زنده که برای عملکرد صحیح آنها حیاتی است.
basinal
بازینی به رسوباتی اشاره دارد که در حوضههای بزرگ آبی تشکیل میشوند و اطلاعاتی از تاریخ زمین را در بر میگیرند.
basinasal
بازیناسال، اصطلاحی در آناتومی است که به منطقهای در پایه حفره بینی اشاره دارد.