beastlily
بهطرز زشت و وحشیانهای رفتار کردن.
beastling
حیوان کوچک، غالباً به جوان یا فرزند یک حیوان بزرگ اشاره دارد.
beastlings
بیدادگران، موجودات کوچک و حیوانگونه که معمولاً در داستانها و افسانهها دیده میشوند.
beastman
بیدادگر، موجودی نیمه انسانی و نیمه حیوانی که معمولاً در ادبیات و اساطیر دیده میشود.
beastship
کشتی بیدادگر، یک کشتی تخیلی که معمولاً برای موجودات افسانهای طراحی شده است.
beata
بئاتا، نامی زنانه که معمولاً به معنای خوشبخت و خوب است.
beatably
بهگونهای که میتواند شکست بخورد یا قابل غلبه باشد.
beatae
بئاتا، کلمهای که در ادبیات مذهبی برای توصیف خوشبختان و مقدسان به کار میرود.
beatas
بیاتا، دختری که زندگی خود را به دین و عبادت اختصاص داده است، به ویژه در جوامع مذهبی.
beatee
بیاته، شخصی که تحت تأثیر یک مربی یا کمککننده قرار دارد.
beaterman
بیترمن، شخصی که در نواختن آلات موسیقی کوبهای تخصص دارد.
beatermen
بیترمنها، جمعیتی از افرادی که در نواختن آلات موسیقی کوبهای فعالیت دارند.
beath
پرتگاه، ناحیهای در کنار آب که معمولاً مکانی آرام و دلانگیز است.
beati
بیاتیها، افرادی که به خاطر ویژگیهای روحانی و خدمات خود به مردم شناخته میشوند.
beatifical
به معنای زیبا و دلنشین، به خصوص در وصف حالت یا چهرهای استفاده میشود که سرشار از خوبی و طراوت باشد.
beatifically
به معنای به طرز زیبا و دلنشین، معمولاً برای توصیف اعمالی که با زیبایی و دلگرمی انجام میشوند.
beatificate
به معنای قدیس اعلام کردن یا به مقام معنوی خاص رساندن کسی، معمولاً در زمینههای مذهبی.
beatille
دارای نرمی و لطافت بسیار، معمولاً به پارچههایی با کیفیت بالا اطلاق میشود.
beatinest
به معنای بهترین، نمونه برجستهای از یک قابلیت یا کیفیت خاص.
beatles
یک گروه موسیقی بریتانیایی که تأثیر عمیقی در فرهنگ و موسیقی قرن بیستم داشتند.
beatless
بدون ضرب، اشاره به موسیقی یا آثار ادبی که ساختار سنتی ریتمیک ندارند.
beatnikism
بیاتنیکگرایی، جنبشی فرهنگی و اجتماعی مرتبط با تفکر آزاد و عدم پیروی از سنتها.
beatrice
بئاتریس، نامی رایج که معمولاً به معنای خوشحالی و شادی است.
beatrix
بئاتریس، نامی که عموماً در فرهنگهای سلطنتی استفاده میشود و به معنی 'مبارک' نیز هست.
beatster
بیاتستر، فردی که به طور فعال در فرهنگ بیات و جنبشهای مرتبط با آن شرکت دارد.
beatus
بیاتوس، واژهای که برای توصیف افراد خوشبخت و فرخنده استفاده میشود.
beatuti
زیبا و چشمنواز به معنای جذابیت و خوشایند بودن ظاهر.
beauclerc
معنای خاصی ندارد، معمولاً برای تشریح اجسام یا افراد با جذابیت استفاده میشود.
beauclerk
به معنای نویسنده یا فردی که دارای سبک خاص و جذاب است.
beaued
حس زیبا و خوشایند که به دلیل دیدن چیزی جذاب به وجود میآید.
beauetry
هنر استفاده از زبان زیبا و جذاب برای بیان احساسات و افکار.
beaufet
به معنای نوعی سرو غذا شامل گزینههای مختلف که در مهمانیها استفاده میشود.
beaufin
نوعی ماهی که معمولاً در آبهای گرم زندگی میکند.
beaufort
مقیاسی برای اندازهگیری شدت باد.
beaugregory
نوعی ماهی رنگارنگ که در صخرههای مرجانی زندگی میکند.
beauing
عبارتی برای توصیف حرکت با اعتماد به نفس در میان افراد.
beauish
بویژه جذابی که جلب توجه میکند.
beauism
بیوئیسم، یک سبک هنری که زیبایی را در مرکز توجه قرار میدهد و سعی میکند آثار را با توجه به جنبههای زیباییشناسی خلق کند.