gallirallus
جنس دیگری از پرندگان که شامل گونههای مختلف ریلها میشود.
gallish
صفتی که به نواخت یا لهجهای از پرندگان خاص اشاره دارد.
gallisin
اصطلاحی برای توصیف ویژگیهای خاص در اکوسیستمهای خاص.
galliums
گالیوم یک عنصر شیمیایی است که در جدول تناوبی با علامت Ga و شماره اتمی ۳۱ قرار دارد. این عنصر به عنوان یک نیمههادی و در زمینه الکترونیک کاربرد دارد.
gallivanter
گشتزنی به صورت آزاد و بدون هدف در مکانهای مختلف.
gallivanters
افراد یا گروههایی که به سفر و گشتزنی بدون هدف خاص میپردازند.
gallivat
نوعی قایق کوچک و سبک که معمولاً در آبهای کم عمق به کار میرود.
gallivorous
به جانورانی اطلاق میشود که به غذاهای خاصی وابسته هستند.
gallywasp
نوعی حشره به نام مخصوص که به خاطر رفتار و ویژگیهای خاصش شناخته شده است.
gallize
گالیز کردن، ایجاد یا توسعه گال بر روی یک ماده، به ویژه فلزات، در نتیجه آسیب یا عفونت.
gallnut
گالنا، تودهای از بافت گیاهی که در اثر حمله حشرات یا میکروبها به وجود میآید که بر روی درختان تشکیل میشود.
gallnuts
گالناتها، تودههای گیاهی که به صورت گروهی و در نتیجه فعالیت حشرات یا سایر عوامل بیماریزا به وجود میآیند.
gallocyanin
گالوسین، رنگدی که برای رنگآمیزی بافتها و سلولها به کار میرود.
gallocyanine
گالوسینین، ترکیبی مشابه گالوسین که در علم بافتشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.
galloflavin
گالوفلاوین، رنگدانه زردی که در گیاهان خاصی به وجود میآید و دارای خواص دارویی است.
galloflavine
گالو فلاوین، نوعی رنگ یا رنگزای شیمیایی که به ویژه در کاربردهای زیستشناسی مورد استفاده قرار میگیرد.
galloman
گالومان به کسی اطلاق میشود که به طبل زدن و موسیقی مرتبط با آن علاقه زیادی دارد.
gallomania
گالومانیا، obsesion یا وابستگی شدید به طبل زدن و فعالیتهای مربوط به آن است.
gallomaniac
گالومانیاک به فردی اطلاق میشود که به شدت به طبل زدن و موسیقی مرتبط با آن وابسته است.
gallonage
حجم گالن، کمیتی است که مقدار مایع را به گالن اندازهگیری میکند.
galloner
گالونر به شخصی اطلاق میشود که بهطور منظم از گالن برای اندازهگیری مایعات استفاده میکند.
gallooned
گالونپوشاندن، به عمل زیبا کردن یا تزیین یکنواخت با نوارهایی اشاره دارد.
galloot
گالووت، فردی است که به طور عامیانه به دلیل رفتار غیرمتعارف یا احمقانه شناخته میشود.
galloots
گالووتها، به گروهی از افراد بیتوجه یا نادان که در رفتارهای احمقانه شرکت میکنند، اشاره دارد.
gallopade
گالاپاد، به حرکت سریع و تحرکی شاد و پرهیجان اشاره دارد که معمولاً با اسبها انجام میشود.
galloper
گالوپر، به اسبی اطلاق میشود که به سرعت حرکت میکند و معمولاً در مسابقات حاضر است.
galloperdix
گالاپردیکس، به پرندهای اطلاق میشود که به دلیل رنگهای زیبا و چهره خاصش شناخته شده است.
gallopers
گالوپر به معنای افرادی است که در مسابقات سوارکاری مشغول به فعالیت هستند، به ویژه کسانی که بر روی اسبها میتازند.
gallophile
گالوفیلا به فردی اطلاق میشود که به اسبها و سوارکاری عشق و علاقه دارد.
gallophilism
گالوفیلیسم به علاقه به اسبها و سوارکاری اطلاق میشود که میتواند در فرهنگ و فعالیتهای اجتماعی دیده شود.
gallophobe
گالوفو به فردی اطلاق میشود که از اسبها هراس دارد و ممکن است از مواجهه با آنها اجتناب کند.
gallophobia
گالووفوبیا به ترس غیرمنطقی از اسبها اطلاق میشود که ممکن است بر روی زندگی روزمره فرد تأثیر بگذارد.
galloptious
گالوپتیوس به نوعی حرکت سریع و جذاب اشاره دارد که توسط اسبها انجام میشود.
gallotannate
گالاتنات یک ترکیب شیمیایی است که معمولاً در پزشکی و صنایع دارویی استفاده میشود.
gallotannic
گالاتانیک به نوعی از تانینها اشاره دارد که در گیاهان و فرآوردههای طبیعی وجود دارد.
gallotannin
گالاتانین نوعی تانن است که به خاطر خاصیتهای مفیدش در صنایع مختلف مورد توجه است.
gallovidian
گلاویدین به سبکی از معماری یا هنر اشاره دارد که مختص یک منطقه خاص است.
gallowses
دارها به سازههایی اشاره دارد که برای اعدام یا مجازات شدید استفاده میشوند.
gallowsmaker
دارساز به فردی اشاره دارد که دارها را میسازد یا طراحی میکند.
gallowsness
احساس جدیت و سنگینی در یک موقعیت، به ویژه در موقعیتهای اندوهناک یا ملالآور.