ganglionated
گنگلیونات شده به حالتی اطلاق میشود که در آن ساختار گنگلیونی یا تجمعات گنگلیونها وجود دارد.
ganglionectomy
گنگلیونکتومی، یک عمل جراحی است که در آن یک گنگلیون، که تودهای از بافت عصبی و مایع است، برداشته میشود.
ganglionectomies
گنگلیونکتومیها، عملهای جراحی هستند که در آنها گنگلیونها برداشته میشوند.
ganglioneural
گنگلیونورال، اصطلاحی است که به رابطه و ارتباطات بین گنگلیونها و اعصاب اشاره دارد.
ganglioneure
گنگلیونور، اصطلاحی برای توصیف اجزاء عصبی و گنگلیونی است.
ganglioneuroma
گنگلیونوروم، توموری غیرسرطانی است که از بافتهای عصبی و گنگلیونی تشکیل شده است.
ganglioneuron
گنگلیونورون، نوعی نورون است که در گنگلیونهای عصبی قرار دارد.
ganglionic
گانگلیونی به ساختارهای عصبی اشاره دارد که در آن دستهای از سلولهای عصبی به هم متصل میشوند و سیگنالهای عصبی را منتقل میکنند.
ganglionitis
گانگلیونیت به التهاب گانگلیونها و تودههای عصبی اشاره دارد که ممکن است باعث درد و ناراحتی شود.
ganglionless
بدون گانگلیون به شرایطی اشاره دارد که در آن هیچ تودهٔ عصبی وجود ندارد.
ganglioplexus
گانگلیوپلاکس به مجموعهای از گانگلیونها اشاره دارد که به هم متصل شده و عملکرد خاصی را انجام میدهند.
gangman
گنگمن به فردی در یک گروه یا باند غیرقانونی اشاره دارد که مسئولیتهای خاصی دارد.
gangplow
گنگپلاو به ابزاری در کشاورزی اشاره دارد که برای شخم زدن چندین ردیف زمین به طور همزمان استفاده میشود.
gangplows
گنگپلاها نوعی وسایل برفروب هستند که معمولاً بر روی کامیونها نصب میشوند و برای پاک کردن برف طراحی شدهاند.
gangrel
گنگرل نامی است برای نوعی خونآشام که ارتباط نزدیکی با طبیعت و وحش دارد.
gangrels
گنگرلها به عنوان خونآشامهایی شناخته میشوند که به طور کلی بین مردم عادی و جوامع انسانی فاصله میگیرند.
gangrenate
گانگرن شدن به معنای مرگ بافتها به دلیل اختلال در جریان خون یا عفونت است.
gangrenescent
گانگرنسنت به حالتی اطلاق میشود که بافت در حال مرگ و پوسیدگی است.
gangrenous
گانگرنوس به حالتی اطلاق میشود که بافت به دلیل مرگ یا عفونت دچار فساد و پوسیدگی شده است.
gangsa
گنگسا، سازی سنتی که معمولاً از چوب یا فلز ساخته میشود و در مراسم فرهنگی و مذهبی نواخته میشود.
gangshag
گنگشگ، نوعی رقص یا فعالیت فرهنگی با حرکات خاص است که در برخی جمعیتها انجام میشود.
gangsman
گنگسمان، فردی که به یک گروه یا سازمان مجرمانه تعلق دارد و ممکن است در فعالیتهای غیرقانونی مشارکت کند.
gangsterism
گنگستریسم، دامنهای از رفتارها و روشهایی است که به گنگسترها مرتبط میشود و معمولاً با فعالیتهای غیرقانونی همراستا است.
gangtide
گنگتاید، نوسانات و تغییرات در سطح فعالیتهای گنگها در یک منطقه مشخص میباشد.
ganguela
گنگولا، یک نوع گردهمایی غیررسمی و دوستانه است که معمولاً برای جشن یا تفریح برگزار میشود.
gangues
گنگ، مواد زائد و بدون ارزش که به همراه مواد معدنی استخراج میشود.
gangwa
گنگوا، نوعی سیگنال یا علامت برای آغاز کار یا جلب توجه.
gangwayed
گنگوایی شده، آمادهسازی یک فضای مشخص برای عبور یا سوار شدن.
gangwayman
گنگوایمن، فردی که مسئول مدیریت و نظارت بر عبور و مرور در کشتی یا مکانهای مشابه است.
gangwaymen
گنگوایمنها، افرادی که به مدیریت و نظارت بر عبور و مرور کمک میکنند.
ganyie
گانیه، نوعی رقص سنتی که در مراسم خاص اجرا میشود.
ganymede
گانیمِد، بزرگترین قمر سیاره مشتری که به دلیل اندازه بزرگ و ویژگیهای خاص خود شناخته شده است.
ganymedes
گانیمِدِس، شکل جمع کلمه گانیمِد، که به دیگر قمرهای مشتری اشاره دارد.
ganisters
گانیست، سنگی سخت که عمدتاً از سیلیس تشکیل شده و در ساخت و ساز کاربرد دارد.
ganjas
گانجا، گیاهی که به عنوان منابع تفریحی یا مذهبی شناخته میشود.
ganner
گانر، شخصی که در صنعت ساخت و ساز مسئول نصب و مدیریت پنلها است.
gannister
گانیستر، نوعی سنگ نادر که در برخی مناطق خاص وجود دارد.
ganoblast
گانوست، مرحله اولیهای از سلول است که میتواند به انواع مختلف سلولها مانند سلولهای ماهیچهای یا عصبی توسعه یابد.
ganocephala
گانوکفالا به گروهی از ماهیهای استخوانی گفته میشود که معمولاً دارای شکل خاصی از استخوانها هستند.
ganocephalan
گانوکفالن به افراد یا اعضای خاصی در گروه گانوکفالا اشاره دارد که دارای ویژگیهای خاص هستند.