gametophytic
گامتوفیتیک به مراحل زندگی در گیاهان اشاره دارد که در آن گامتها تولید و نقش مهمی در تولید مثل ایفا میکنند.
gametophobia
گامتوفوبیا به ترس غیرمنطقی یا شدید از ازدواج و تعهدات زناشویی اطلاق میشود.
gametophore
گامتوفور به ساختارهای گیاهی اطلاق میشود که به تولید گامتها، یا سلولهای زایشی، کمک میکند.
gametophoric
گامتوفوریک به ویژگیها و عملکردهایی که به تولید گامتها مربوط میشود اشاره دارد.
gamgia
گامگیا به نوع خاصی از گیاهان یا موجودات زنده اشاره دارد که در شرایط مرطوب زندگی میکنند.
gamic
گامیک به فرآیندها یا ویژگیهایی اشاره دارد که به تولید گامتها و تولید مثل جنسی مربوط میشود.
gamily
به معنای همراه با خانواده یا به صورت خانوادگی است.
gaminesque
اصطلاحی برای توصیف ویژگیهای ظاهری یا شخصیتی که به سبک مضطرب یا چون دختران نوجوان برمیگردد.
gaminess
احساس و طعم قوی و تند مربوط به گوشت حیوانات وحشی.
gaminesses
اشاره به حالت یا ویژگیهای مختلف طعم قوی گوشتهای وحشی.
gamings
اشاره به عمل یا فرآیند انجام بازیها.
gaminish
سبک و رفتاری که جوان و بازیگوش به نظر میرسد.
gammacism
مفهمومی در زبانشناسی که به ساختار و قواعد نحوی خاصی اشاره دارد.
gammacismus
گاماچیسم، اصطلاحی است که در زمینههای مذهبی به کار میرود و به نوعی از تفکر یا اقدام در برخی فرهنگها اشاره دارد.
gammadia
گامادیا، نمادی است که به روشهای مختلف در تمدنهای باستانی مورد استفاده قرار میگرفت و هماکنون نیز مورد توجه تاریخدانان است.
gammadion
گامادیون، یک شکل هندسی است که در هنر و معماری به کار میرود و خاستگاهی تاریخی دارد.
gammarid
گاماریید، نوعی میگو است که در آبهای شیرین زندگی میکند و معمولاً در شبکههای غذا در اکوسیستمهای آبی یافت میشود.
gammaridae
گامارییده، خانوادهای از آمیفوپودها است که در محیطهای آبی شیرین زندگی کرده و به عنوان شاخصی برای ارزیابی سلامت اکوسیستمها عمل میکنند.
gammarine
گامارین، گونهای از جانوران آبی است که به عنوان منبع غذایی برای ماهیها و جانوران دیگر در اکوسیستمهای آبی نقش کلیدی دارند.
gammaroid
گاماروئید، موجودی شبیه به میگو که در اقیانوس زندگی میکند و در مطالعات زیستشناسی دریایی کاربرد دارد.
gammarus
گاماروس، نوعی سختپوست کوچک که در آبهای شیرین زندگی میکند و به اکوسیستمهای آبی اهمیت دارد.
gammation
گامیشن، فرایند ادغام یا ترکیب دادهها یا اطلاعات مختلف.
gammed
گام کردن به معنای شرکت در بازی یا تفریح به همراه دیگران.
gammelost
گاملوست، نوعی پنیر قدیمی که طعم خاصی دارد و معمولاً در کشورهای شمال اروپا مصرف میشود.
gammerel
گامرل، عنوانی که در افسانهها به شخصیتهای دانا یا بزرگسالان اطلاق میشود.
gammerstang
گمرستنگ نوعی وسایل ماهیگیری است که برای صید ماهیهای خاص استفاده میشود.
gammexane
گامکسین یک ماده شیمیایی است که در کشاورزی به عنوان حشرهکش استفاده میشود.
gammick
ترفند یا حقهای که به طور خاص برای شوخی یا سرگرمی استفاده میشود.
gamming
جملهای که به بازی کردن، به ویژه در محیطهای مجازی یا رقابتی اشاره دارد.
gammock
گاموک به معنای تپهای کوچک یا برآمدگی زمینی است که معمولاً در مکانهای طبیعی وجود دارد.
gammoner
گامونر به شخصی اطلاق میشود که در بازیهای خاصی مهارت دارد.
gammoners
بازیکنان گامون، افرادی که به بازی گامون (نوعی بازی تختهای) میپردازند.
gamobium
گاموبیوم، واژهای تخصصی که به یک نوع خاص از ارگانیسمها اشاره دارد.
gamodeme
گامودم، واریاسیونی از یک گونه که در زیست شناسی مورد بحث قرار میگیرد.
gamodemes
گامودمها، واریاسیونهای مختلفی از یک گونه که در زیستشناسی به آنها اشاره میشود.
gamodesmy
گامودسمی، به یک الگوی خوشهای در علم ژنتیک اشاره دارد که در مطالعه ژنها بررسی میشود.
gamodesmic
گامودسیمیک، وصف ساختار یا ویژگیهای خاصی در مخلوقات زنده است که شامل الگوها و ویژگیهای ژنتیکی میشود.
gamogamy
گاموگامی به فرایند تولید مثل در موجودات زنده اشاره دارد که در آن دو گامت به هم متصل میشوند و یک زنده جدید ایجاد میکنند.
gamogenesis
گاموژنز به فرایند تولید گامتها در موجودات زنده اشاره دارد که به تولید مثل کمک میکند.
gamogenetic
گاموژنتیک به جنبههای ژنتیکی مرتبط با تولید مثل جنسی و تولید گامتها اشاره دارد.