baathist
بعثی، ناظر و وابسته به حزب بعث عربی، که بر اصول و ایدئولوژی این حزب تأکید می‌کند.
bab
باب، اصطلاح محبت‌آمیز که گاهی به معنای پدر یا دوست نزدیک به کار می‌رود.
baba
بابا، به معنای پدر یا بزرگتر، و همچنین اصطلاحی برای اشاره به رهبر معنوی.
baba ganoush
بابا گنوش، یک دیپ مرتبط با غذاهای خاورمیانه است که از بادمجان کبابی تهیه می‌شود.
babalaas
بابا لاسی، یک غذای سنتی با طعم‌های متنوع که معمولاً در مراسم خاص تهیه می‌شود.
babassu
باباسو، نوعی نخل است که بیشتر در نواحی گرمسیری برزیل می‌روید و میوه‌های آن در صنایع مختلف استفاده می‌شود.
babbitt
بابیت، آلیاژی نرم و مقاوم به آب و هوا که معمولاً در بلبرینگ‌ها و یاتاقان‌ها استفاده می‌شود.
babbitt metal
فلز بابیت، آلیاژی است که غالباً برای ساخت بلبرینگ‌ها و یاتاقان‌هایی که در ماشین‌آلات چرخان استفاده می‌شود، به کار می‌رود.
babble
لک‌نت‌زنی، صحبت کردن به طور نامفهوم و ناواضح، معمولاً توسط نوزادان یا در مواقعی که فرد دچار هیجان می‌شود.
babby
نوزاد، فرزند کوچک، به ویژه در سال‌های اولیه زندگی، که به تازگی متولد شده است.
babe
عزیز، معشوق، معمولاً برای بیان محبت به یک شخص نزدیک یا به محبوب به کار می‌رود.
babe in arms
بچه‌ای که در آغوش گرفته شده، معمولاً نوزاد یا کودک کوچک.
babe in the woods
کسی که در موقعیتی ناشناخته و خطرناک احساس ناتوانی می‌کند.
babel
صدای زیادی از گفت‌وگوها و صحبت‌های مختلف، به ویژه در یک مکان شلوغ.
babelicious
مفهوم عامیانه برای توصیف چیزی که بی‌نهایت خوشایند یا جذاب است.
babe magnet
شخصی که به طور خاص جذابیت دارد و توجه افراد دیگر جنس را جلب می‌کند.
babesiosis
بیماری ناشی از انگل‌بازی که بر سلول‌های قرمز خون تأثیر می‌گذارد.
babi
بچه خوک، اصطلاحی که به جوان‌ترین مرحله زندگی خوک اشاره دارد.
babiche
نوعی کفش سنتی از پوست حیوانات که معمولاً در مناطق سردسیر استفاده می‌شود.
babirusa
نوعی خوک وحشی بومی اندونزی که از نظر اندازه و شکل دندان‌هایش خاص است.
babism
جنبش دینی که تحت هدایت باب در ایران آغاز شد و دارای اصول خاص خود است.
baboon spider
نوعی عنکبوت بزرگ و پشمالو که بیشتر در آفریقا زندگی می‌کند و به خاطر رفتار خاصش مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
babu
اصطلاحی که به فردی با دانش یا مقام محترم اطلاق می‌شود.
babul
درختی از خانوادهٔ Fabaceae که در مناطق گرم و نیمه‌گرم می‌روید و معمولاً برای سایه‌بان و میوه‌دار استفاده می‌شود.
baby blue
رنگ آبی ملایم و روشنی که معمولاً با نوزادان ارتباط دارد.
baby boom
افزایش ناگهانی و بزرگ در نرخ تولدها، معمولاً در یک دوره معین.
baby boomer
افرادی که در طول دورهٔ افزایش تولدها متولد شده‌اند، به ویژه بین سال‌های 1946 و 1964.
baby bottle
خودنویس خاصی برای نگهداری و تغذیه نوزادان که معمولاً دارای نوک سیلیکونی است.
baby bouncer
جیغ بچه، وسیله‌ای است که برای آرام کردن یا بازی کردن با نوزادان استفاده می‌شود و معمولاً دارای قابلیت حرکت و نوسان است.
baby brain
مغز نوزاد به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به خاطر خستگی یا فشار ناشی از نگهداری از نوزاد نمی‌تواند تمرکز کند.
baby buggy
کالسکه نوزاد، وسیله‌ای است که برای حمل نوزادان استفاده می‌شود و معمولاً دارای چرخ و سایه‌بان است.
baby bump
برآمدگی شکم نشان‌دهنده بارداری است و معمولاً در دوران حاملگی به ویژه در سه ماهه دوم و سوم مشخص می‌شود.
baby bust
کاهش زاد و ولد زمانی است که نرخ تولد در یک جامعه به طور قابل توجهی کاهش یابد.
baby carriage
کالسکه نوزاد، وسیله‌ای است که برای حمل نوزادان و کودکان خردسال طراحی شده و معمولاً دارای چرخ و سایه‌بان است.
babycino
بی‌بی‌چینو، نوشیدنی داغ شیر فوم‌دار است که معمولاً به بچه‌ها داده می‌شود و معمولاً فاقد کافئین است.
baby corn
ذرت بچه، ذرت نارس است که در ابعاد کوچک برداشت می‌شود و معمولاً در سالادها و غذاهای سرخ‌شده استفاده می‌شود.
baby daddy
اصطلاحی غیررسمی که به پدر فرزند کسی اشاره دارد که با او در رابطه نیست.
baby doll
عروسک بچه، عروسک نرم و کوچکی است که معمولاً به کودکان داده می‌شود.
baby face
چهره‌ای که به دلیل ویژگی‌های آن، فرد را جوان‌تر از سن واقعی‌اش نشان می‌دهد.
baby-faced
صفتی که به افرادی اطلاق می‌شود که چهره‌ای جوان و نوزاد مانند دارند.