back o'bourke
Back o'Bourke به ناحیه‌ای دورافتاده و دور از مراکز شهری در استرالیا اشاره دارد.
back office
دفتر پشت به بخشی از یک شرکت اشاره دارد که به کارهای اداری و اجرایی می‌پردازد و معمولاً مشتریان آن را نمی‌بینند.
back on to
عبارت 'back on to' به معنای وجود چیزی در پشت دیگر چیز است، به طوری که بخش پشتی به مفهومی دیگر اشاره دارد.
back order
سفارش پشتی به معنای سفارش کالایی است که در حال حاضر موجود نیست و قرار است در آینده تأمین شود.
back out
به معنای خارج شدن یا کناره‌گیری از یک قول یا توافق است.
back paddock
مرتع پشتی، زمین زراعی یا مرتع که در پشت یک ملک یا ساختمان قرار دارد، غالباً برای چرا یا کشت استفاده می‌شود.
back pass
پاس برگشتی، زمانی که یک بازیکن به بازیکن دیگر که در پشت او قرار دارد، پاس می‌دهد.
back passage
راهرو پشتی، یک مسیر و یا جاده که کمتر استفاده می‌شود و معمولاً در قسمت پشتی یک ساختمان قرار دارد.
back-pedal
عقب‌نشینی کردن، به معنای تغییر نظر یا موضع خود به عقب، به ویژه در پاسخ به انتقاد یا چالش.
backplane
عقب‌پانل، یک شاسی یا برد الکترونیکی است که اجزای مختلف یک دستگاه را به هم متصل می‌کند.
backplate
عقب‌پانل، صفحه‌ای است که در پشت یک دستگاه یا تجهیزات نصب می‌شود تا از آن محافظت کند.
back-project
به عقب پروژه کردن، به معنای استفاده از اطلاعات و داده‌های موجود برای تعیین و شناسایی نقاط اولیه یا زمینه‌هایی است که از آنجا چیزی را آغاز کرده‌ایم.
back-projection
بازپروژه‌گذاری، تکنیکی در تصویر برداری است که در آن تصاویری از پیش ضبط شده بر روی یک صفحه نمایش در پس‌زمینه یک صحنه واقعی نمایش داده می‌شود.
backrest
پشتی، قسمتی از یک صندلی است که به پشت فرد حمایت می‌دهد و راحتی را فراهم می‌کند.
backronym
بک‌رونیم، یک اصطلاح یا اختصار است که معنای جدیدی از حروف آن برای ایجاد یک کلمه یا عبارت جدید به کار می‌رود.
back room
اتاق پشتی، بخشی از یک مکان یا ساختمان است که معمولاً برای گفتگوهای خصوصی یا فعالیت‌های خاص استفاده می‌شود.
back row
ردیف پشتی، آخرین ردیف در یک سالن یا مکان، غالباً محل نشستن افرادی است که ترجیح می‌دهند دورتر از صحنه باشند.
back rub
ماساژ پشت، نوعی خدمات جسمی که در آن شخصی به آرامش و بهبود وضعیت عضلات فرد دیگری کمک می‌کند.
backscatter
بازتاب معکوس، عبارت از پدیده‌ای است که در آن ذرات یا امواج به سمت منبع خود باز می‌گردند.
backscratching
کمک به یکدیگر به صورت متقابل در مقابل دریافت کمک مشابه.
back seat
صندلی عقب، نشیمن‌گاهی در خودرو که به طور معمول برای سرنشینان استفاده می‌شود.
back-seat driver
راننده صندلی عقب، اصطلاحی برای شخصی است که در هنگام رانندگی به راننده توصیه می‌کند یا راهنمایی می‌کند.
backshift
جابجایی به عقب، انتقال زمان افعال در گفتار گزارش شده.
backsight
دیدی که به عقب یا به نقطه قبلی اشاره دارد، معمولاً در نقشه‌برداری یا عکاسی استفاده می‌شود.
back slang
نوعی زبان یا کد که در آن کلمات معکوس گفته می‌شوند، در بین دوستان یا گروه‌های خاص محبوب است.
backslapping
تقدیر یا تشویق، بخصوص در مواقعی که افراد یکدیگر را به خوبی تحسین می‌کنند.
backslash
کاراکتری که به طور معمول در سیستم‌های کامپیوتری برای مشخص کردن مسیرها استفاده می‌شود.
backslide
تلاش برای پیشرفت، اما دوباره به عادت‌های قدیمی و منفی بازگشتن.
back someone into a corner
وارد موقعیتی کردن که کسی گزینه‌های کمی برای پاسخ دادن داشته باشد.
backspace
بک‌اسپیس، کلیدی در کیبورد که برای حذف کاراکترهایی که در سمت چپ نشانگر قرار دارند، استفاده می‌شود.
backspin
چرخش معکوس، به زمانی اطلاق می‌شود که شیئی در یک انتهای خود به سمت عقب می‌چرخد.
backsplash
بک‌اسپلاش به دیواری اشاره دارد که معمولاً در کنار سینک یا اجاق گاز نصب می‌شود و از فضای زیرین آن‌ها محافظت می‌کند.
back-stabbing
خنجر از پشت زدن به معنای خیانت کردن یا آسیب زدن به شخصی در غیاب او است.
backstamp
بک‌استمپ، نشانه یا مهر تأییدی است که پشت یک سند یا مدرک قرار دارد.
back station
ایستگاه پشتی به محلی اطلاق می‌شود که در پشت یک ساختمان یا منطقه قرار دارد و ممکن است برای بارگذاری، تخلیه یا دسترسی به آنجا استفاده شود.
backstay
پشتیبانی عقب، یک طناب یا کابل است که به دکل قایق بادبانی متصل می‌شود تا ثبات و استحکام آن را افزایش دهد.
backstitch
دوز عقب، نوعی دوخت است که برای تقویت اتصال دو قطعه پارچه به کار می‌رود.
backstory
داستان زمینه‌ای، زمینه یا پیشینه داستانی یک شخصیت یا واقعه در یک اثر ادبی یا هنری است.
back straight
پشت راست اشاره به موقفیت صحیح بدن است که در آن ستون فقرات در خط مستقیم قرار دارد.
backstretch
کشش پشت، حرکتی است که به کاهش تنش و خستگی در ناحیه پشت کمک می‌کند.