hominiform
موضوعی که به ویژگی‌های مشابه انسان اشاره دارد.
hominine
گروهی از جانداران که انسان‌ها و نزدیک‌ترین خویشاوندان آنها را شامل می‌شود.
hominisection
هومینی‌سکسیون، رشته‌ای از علم که به مطالعه تکامل انسان و تغییرات آن می‌پردازد.
hominivorous
هومینی‌ورا، به جانورانی اشاره دارد که از مواد انسانی یا مشابه آن تغذیه می‌کنند.
hominization
هومینی‌زاسیون، فرآیند یا تغییراتی که به ظهور ویژگی‌های انسانی در موجودات منجر می‌شود.
hominized
هومینی‌زادی، فرآیند تبدیل یا تطبیق با ویژگی‌های انسانی.
homish
همیشی، کیفیت یا ویژگی‌ای که حس نزدیکی و راحتی را برساند.
homishness
همیشگی، نشان‌دهنده احساس راحتی و نزدیکی در یک محیط یا جمع.
hommack
هومک، یک اصطلاح خاص یا نام یک مکان یا فعالیت که ممکن است در فرهنگ‌های مختلف معانی متفاوتی داشته باشد.
hommage
ادای احترام، عمل یا اقدام به احترام گذاشتن به کسی یا چیزی، به ویژه در زمینه‌های هنری یا فرهنگی.
homme
مرد، واژه‌ای در زبان فرانسوی برای اشاره به مردان.
hommock
هوموک، ساختاری مناسب برای استراحت که معمولاً از مواد نرم تشکیل شده است.
hommocks
هوموک‌ها، اشیایی راحت برای نشستن یا دراز کشیدن، معمولاً برای راحتی بیشتر در فضاهای باز استفاده می‌شوند.
homoanisaldehyde
هوموآنیسالدئید، یک ترکیب شیمیایی که به عنوان یک پیش ماده در بسیاری از واکنش‌ها و تولیدات شیمیایی کاربرد دارد.
homoanisic
اسید هموانیزیک، ترکیبی است با ساختار خاص که به طور عمده در تحقیقات شیمیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
homoarecoline
هموآرکولین، ترکیبی از نوع آلکالویید است که در گیاهان مختلف وجود دارد و دارای خواص دارویی است.
homobaric
هموباریک به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن فشار یکسانی در نقاط مختلف وجود دارد.
homoblasty
هموبلاستی به یک نوع رشد یا تکامل اشاره دارد که به شکل مشابهی در موجودات زنده اتفاق می‌افتد.
homoblastic
هموبلاستیک به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که در آن رشد موجودات به صورت یکنواخت و مشابه است.
homobront
هموبرنت، اصطلاحی است که به موضوعات خاص علمی ارتباط دارد و در متون علمی دیده می‌شود.
homocarpous
هوموکارپ، صفتی است که به گیاهانی اطلاق می‌شود که گل‌ها یا میوه‌های مشابه تولید می‌کنند.
homocategoric
هوموکاتگوریک به دسته‌بندی‌ای اطلاق می‌شود که در آن اعضا در یکی از دسته‌های مشابه قرار می‌گیرند.
homocentrical
هوموستریکال به طراحی یا سیستمی گفته می‌شود که در آن همه عناصر حول یک مرکز مشترک قرار دارند.
homocentrically
هوموستریکال به‌صورت قید به وضعیتی اشاره دارد که در آن همه چیز حول یک مرکز مشترک می‌چرخد.
homocerc
هوموچرک به گونه‌ای از ماهی‌ها گفته می‌شود که دم متقارن دارند.
homocercality
هوموکراسیلی به ویژگی متقارن دم در ماهی‌ها اشاره دارد.
homocercy
هوموسرسی به وضعیتی اشاره دارد که در آن دم یک ماهی به طور متقارن در دو طرف محور بدن گسترش می‌یابد.
homocerebrin
هوموسرابین ترکیبی است که در برخی بافت‌های مغزی وجود دارد و ممکن است در فرآیندهای متابولیک مغز نقش داشته باشد.
homochiral
هوموچیرا به مواد شیمیایی اطلاق می‌شود که فقط از یک نوع ایزومر در یک دما خاص تشکیل شده‌اند.
homochlamydeous
هوموچلامایدوس به گیاهانی اطلاق می‌شود که در ساختار پوشش گلبرگ‌هایشان یکنواخت هستند.
homochromatic
هوموکروماتیک به ترکیب رنگ‌ها اشاره دارد که از یک رنگ خاص با درجات مختلف تیره و روشن تشکیل شده است.
homochromatism
هوموکروماتیسم به کاربرد یک رنگ خاص در طراحی و هنر به منظور ایجاد انطباق بصری اشاره دارد.
homochrome
هوموکروم، به معنی یکنواختی رنگی، به حالتی اطلاق می‌شود که در آن تمام عناصر یک اثر هنری یا طراحی از یک رنگ یا تن رنگی مشابه استفاده کنند.
homochromy
هوموکرومی به استفاده از یک رنگ یکنواخت در زمینه‌های مختلف اشاره دارد.
homochromic
هوموکرومیک، به ویژگی یا حالتی اطلاق می‌شود که در آن اجزا به یک رنگ مشابه هستند.
homochromosome
هوموکروموزوم به کروموزوم‌هایی اطلاق می‌شود که شامل خصوصیات یکنواخت و مشابهی هستند.
homochromous
هوموکروموس به موجوداتی اطلاق می‌شود که تمام بخش‌های بدنی آن‌ها رنگ یکسانی دارند.
homochronous
هوموکرونوس به پدیده‌هایی اشاره دارد که در یک زمان مشخص و یکنواخت رخ می‌دهند.
homocycle
هموسیکل، یک ساختار شیمیایی است که شامل حلقه‌ای از اتم‌های مشابه می‌باشد.
homocyclic
هموسیکلیک به ترکیباتی اطلاق می‌شود که دارای حلقه‌هایی از اتم‌های یکسان هستند.