غیرنگه‌دار به معنای ناتوانی در حفظ و نگهداری اطلاعات یا چیزها است.

عدم نگهداری به معنای ناتوانی در حفظ و نگه‌داشتن اطلاعات است که می‌تواند مشکلاتی را ایجاد کند.

بی‌صدا بودن، عدم تمایل به صحبت یا ابراز نظر در مورد مسائل مختلف.

بی‌صدا، کسی که به راحتی صحبت نمی‌کند و در اظهار نظر با احتیاط عمل می‌کند.

غیرقابل پیگیری، به این معنا که نمی‌توان اثرات یا منبع آن را ردیابی کرد.

به صورت غیرقابل پیگیری، به معنی اینکه نمی‌توان اثری از آن یافت.

غیرقابل بازگشت، به معنای اینکه نمی‌توان آن را پس گرفت.

غیرقابل کشش، به معنای اینکه نمی‌توان آن را به عقب کشید یا تغییر شکل داد.

غیر قابل بازیابی، به معنی این است که چیزی را نمی‌توان دوباره به دست آورد یا برگرداند.

غیر قابل بازیابی بودن، ویژگی چیزی است که نمی‌توان آن را دوباره به دست آورد.

غیر قابل بازگشت، به معنای آن چیزی که نمی‌توان آن را به حالت قبلی بازگرداند.

غیر قابل افشا، به معنای این است که چیزی نمی‌تواند برای دیگران نشان داده یا افشا شود.

به طور غیر قابل افشا، به معنای اینکه چیزی نمی‌تواند به دیگری نشان داده شود.

عدم احترام، به معنای فقدان احترام به موضوعات یا شخصیت‌های معتبر.

به معنای بی‌احترامی یا نادیده‌گرفتن احترام در گفتار یا رفتار.

به معنای بی‌احترام و نادیده‌گرفتن جنبه‌های رسمی و جدی.

مکتب یا فلسفه‌ای که در آن بی‌احترامی به ارزش‌ها و چهارچوب‌های سنتی برجسته است.

به معنای انجام یا بیان چیزی به روشی که نشان‌دهنده کمبود احترام باشد.

به معنای خندیدن یا رفتار کردن به گونه‌ای که نشانه کمبود احترام باشد.

ویژگی یا وضعیت غیرقابل برگشت یا تغییر، به‌خصوص در زمینه‌های علمی.

غیرقابل برگشت بودن، وضعیتی که در آن یک عمل یا فرایند نمی‌تواند به حالت اولیه خود بازگردد.

غیر قابل بازگشت، به معنای اینکه یک وضعیت یا عمل به حالت قبلی خود نمی‌تواند بازگردد.

غیرقابل بررسی، به معنای اینکه بعضی از چیزها نمی‌توانند مورد بررسی دوباره قرار گیرند.

غیرقابل تجدیدنظر، به حالتی اشاره دارد که در آن تغییر یا اصلاح پس از یک مرحله خاص امکان‌پذیر نیست.

غیرقابل برگشت بودن، کیفیتی که بیانگر این است که چیزی نمی‌تواند لغو یا معکوس شود.

غیرقابل لغو بودن، وضعیتی که در آن یک توافق یا تصمیم نمی‌تواند تغییر کند یا ابطال شود.

غیرقابل جابجایی؛ به معنای اینکه چیزی قابل تغییر یا بازپس‌گیری نیست.

سرریز عاطفی؛ به وضعیتی اطلاق می‌شود که احساسات به حدی زیاد می‌شود که نمی‌توانند کنترل شوند.

تمسخر کردن؛ به معنی خندیدن به شخص دیگر یا او را بی‌احترامی کردن.

قلمرو ادعایی؛ منطقه‌ای که یک کشور حق آن را برای خود می‌داند اما زیر سلطه‌اش نیست.

قابل آبیاری؛ به زمینی اشاره دارد که می‌تواند به آسانی آبیاری شود.

به شکلی که قابل آبیاری باشد؛ به فرآیند آبیاری زمین اشاره دارد.

ماده‌ای که برای آبیاری زمین‌های کشاورزی به کار می‌رود.

مربوط به روش‌ها و سیستم‌هایی که در آبیاری استفاده می‌شوند.

شخصی که در زمینه آبیاری و مدیریت آب تخصص دارد.

مربوط به اقداماتی که برای آبیاری و تأمین رطوبت گیاهان انجام می‌شود.

شخص یا دستگاهی که وظیفه آبیاری را بر عهده دارد.

مربوط به روش‌ها و فعالیت‌های آبیاری.

مربوط به آبیاری، اشاره به سیستم‌ها یا روش‌هایی که برای رساندن آب به زمین‌های کشاورزی استفاده می‌شود.

افرادی که به آبیاری زمین‌های کشاورزی می‌پردازند و مدیریت آب را برای کشت و کار انجام می‌دهند.