jurament
سوگند، تعهدی رسمی که معمولاً در یک مراسم خاص انجام می‌شود و نشان‌دهنده احترام و پایبندی به اصول یا قوانین است.
juramenta
مراسم سوگند، جشن یا رویدادی که در آن افراد سوگند یاد می‌کنند و به تعهدات خود پایبند می‌مانند.
juramentado
سوگند خورده، فردی که به خاطر باورهایش سوگند یاد کرده و در راه آنها از جان می‌گذرد.
juramentados
سوگندخوردگان، افرادی هستند که در گروه‌های مختلف تعهدات سختی را به عهده دارند و معمولاً به شدت به باورهای خود پایبند هستند.
juramental
مرتبط با سوگند، به ویژگی‌ها و جنبه‌های مرتبط با سوگند اشاره دارد.
juramentally
به‌طور سوگندخورده، به گونه‌ای عمل می‌کند که نشان‌دهنده تعهد و پایبندی به سوگند است.
juramentum
جرم آتوم، سوگند رسمی یا جدی که در موقعیت‌های قانونی یا سیاسی استفاده می‌شود.
jurane
جراین، اصطلاحی قانونی که به موارد و شرایط خاص در نظام حقوقی اشاره دارد.
jurant
جرانت، کسی که سوگند قانونی می‌خورد و متعهد به رعایت قوانین است.
jurants
جرانت‌ها، افرادی که سوگند قانونی را اداء می‌کنند و به قضاوت می‌پردازند.
jurara
جرمارا، اصطلاحی در تاریخ که به سوگندهای مذهبی یا قانونی اشاره دارد.
jurare
جرماره، فعل سوگند خوردن یا تعهد به اجرای قانونی.
jurata
جوراتا، یک شهر ساحلی کوچک در لهستان که به خاطر سواحل زیبا و امکانات تفریحی‌اش شناخته شده است.
juration
قسم خوردن، بیان قسمی که عموماً در شرایط قانونی یا رسمی اداء می‌شود.
jurative
حقوقی، مربوط به قوانین و قواعد قانونی؛ در مورد قضاوت و تصمیمات قانونی.
jurator
دیرور، شخصی که در یک دادگاه برای قضاوت در مورد یک پرونده انتخاب می‌شود.
juratory
دیروری، مربوط به قضاوت و عمل قانونی؛ عموماً در زمینه‌های حقوقی مطرح می‌شود.
juratorial
دیروری، مرتبط با هیئت منصفه و فرآیند قضاوت در محاکم.
jure
اعتبار و صلاحیت در زمینه‌های قانونی و قضائی.
jurel
نوعی ماهی که معمولاً در آب‌های گرم و مدیترانه‌ای یافت می‌شود.
jurels
جمع جُرِل، به معنی چندین ماهی از این نوع.
jurevis
اصطلاحی مرتبط با جنبه‌های حقوقی و فلسفی.
juri
هیئت داوران یا افرادی که برای قضاوت در مسابقات تعیین شده‌اند.
juridic
مربوط به حوزه حقوق و قضائی.
juridically
حقوقی، مربوط به قوانین و اصول قانونی، به طوری که حاکمیت قانون را در نظر می‌گیرد.
juridicial
حقوقی، مربوط به مراجع قضایی و سیستم های قانونی.
juridicus
حقوقیوس، اصطلاحی در زبان لاتین که به جنبه‌های قانونی اشاره دارد.
juryless
بدون هیئت محترم، به وضعیتی اشاره دارد که در آن تصمیم‌گیری توسط یک قاضی یا مقام قضایی بدون حضور هیئت منصفه انجام می‌شود.
juring
سوگند خوردن، به عمل سوگند یاد کردن یا شهادت دادن در یک محیط قانونی اشاره دارد.
juryrigged
تغییر یا تقلب در قوانین یا روندها به نفع یا نیاز خاصی، به طور غیررسمی و غیرقانونی.
juris
حقوق، مربوط به قوانین و اصول قانونی است.
jurisdictionalism
نظام‌مندی حقوقی، تأکید بر قدرت قانونی و تقسیم تصمیم‌گیری در سطح‌های مختلف.
jurisdictionally
از نظر صلاحیت، به نحوی که مربوط به حوزه‌های قانونی باشد.
jurisdictive
قانونی، مرتبط به صلاحیت یا قدرت قضایی.
jurisp
حقوق‌دان، کسی که در زمینه حقوق تحصیلات دارد.
jurisprude
حقوق‌دان، شخصی که به شدت به اصول حقوقی پایبند است.
jurisprudential
مربوط به علم حقوق و اصول آن، که به مفاهیم و تفاسیری از قانون توجه می‌کند.
jurisprudentialist
شخصی که به مطالعه و تفسیر و نظریه‌های حقوقی می‌پردازد.
jurisprudentially
به صورت مرتبط با تئوری یا فلسفه حقوق و قانون.
juristic
مربوط به کارهای حقوقی و علم حقوق به ویژه در مسائل نظری.