katabothron
کاتابوترون، اصطلاحی در هواشناسی برای توصیف برخی پدیده‌های جوی و طبیعت بحرانی آن‌ها.
katachromasis
کاتاکرومسیس، فرآیند تغییر رنگ مواد، معمولاً در نتیجه واکنش‌های شیمیایی یا فیزیکی.
katacrotic
کاتاکروتیک، به ویژگی‌های سازگاری و انطباق گیاهان با محیط اطراف اشاره دارد.
katacrotism
کتاکروتیسم، وضعیتی پزشکی است که در آن یک یا چند بخش از بدن به طور غیرطبیعی کوتاه شده‌اند.
katagelophobia
کتاژلِوفوبیا، ترس غیرمنطقی و شدید از تمسخر یا انتقاد و مضحکه شدن در جمع است.
katagenesis
کتاژنز به فرایندهایی اشاره دارد که منجر به شکل‌گیری و تحول در موجودات می‌شود.
katagenetic
کتاژنتیک به تغییرات و فرایندهای شیمیایی و زیستی که در تکامل موجودات تأثیر دارند اشاره دارد.
katakanas
کتاکاناها، یکی از دو سیستم نوشتاری اصلی در زبان ژاپنی هستند که عمدتاً برای نوشتن کلمات غیرژاپنی و واژه‌های خارجی کاربرد دارند.
katakinesis
کتاکینز به حرکات و تغییر مکان در فضا اشاره دارد که می‌تواند تحت تأثیر نیروها و عوامل مختلف باشد.
katakinetic
کاتا کینتیک به توانایی حرکت دادن اشیاء بدون تماس فیزیکی به وسیله نیروی ذهن اشاره دارد.
katakinetomer
کاتا کینتومر به یک دستگاه فرضی اشاره دارد که می‌تواند انرژی کاتا کینتیک تولید کند.
katakinetomeric
ویژگی‌های کاتا کینتومریک به خاصیت‌هایی اشاره دارد که به انرژی کاتا کینتیک مربوط می‌شود.
katakiribori
کاتا کیریبوری به تکنیک کنده‌کاری چوبی در ژاپن اشاره دارد که با ابزارهای خاص انجام می‌شود.
katalase
کاتالاز آنزیمی است که وظیفه تجزیه پراکسید هیدروژن را بر عهده دارد.
katalyses
کاتالیزها فرایندهایی هستند که سرعت یک واکنش شیمیایی را افزایش می‌دهند بدون اینکه خود تغییر کنند.
katalysis
کاتالیز، فرایند تسریع واکنش‌های شیمیایی با استفاده از کاتالیست‌ها.
katalyst
کاتالیزور، ماده‌ای که سرعت واکنش شیمیایی را بدون اینکه خود مصرف شود تغییر می‌دهد.
katalytic
کاتالیستی، مربوط به یا تولید شده توسط کاتالیزور.
katalyze
کاتالیز کردن، موجب تسریع یا تسهیل یک واکنش یا فرایند شدن.
katalyzed
کاتالیز شده، اشاره به واکنشی که تحت تأثیر یک کاتالیزور تسریع شده است.
katalyzer
کاتالیزر، می‌تواند به ماده‌ای اطلاق شود که سرعت یک واکنش را افزایش می‌دهد.
katalyzing
کاتالیز کردن، به معنای تسریع یا ایجاد تسهیل در یک فرآیند یا تغییر است.
katamorphic
کاتامورفیک، اشاره به تغییر شکل یا ساختار در پاسخ به مؤلفه‌های خارجی دارد.
katamorphism
کاتامورفیزم، به معنای فرآیند تغییر شکل یا ساختار در پاسخ به شرایط محیطی است.
kataphoresis
کاتافورز، حرکت ذرات باردار در یک مایع تحت تأثیر میدان الکتریکی است.
kataphoretic
کاتافورنتیک، مربوط به حرکت ذرات باردار به دلیل میدان الکتریکی است.
kataphoric
کاتافوریک، به ارجاع به سمت جلو در یک جمله اشاره دارد.
kataphrenia
کاتافرنیا وضعیتی است که در آن فرد تجربیات حسی غیرواقعی و توهمات را احساس می‌کند.
kataplasia
کاتاپلازی به تغییر بافت‌ها و سلول‌ها از یک نوع به نوع دیگر در بدن اشاره دارد.
kataplectic
کاتاپلکتیک به حالتی اشاره دارد که در آن فرد به دلیل احساسات شدت‌یافته، به طور ناگهانی فرو می‌افتد.
kataplexy
کاتاپلکسی به نوعی اختلال عصبی اشاره دارد که در آن فرد به دلیل تغییرات احساسی ناگهان دچار ضعف عضلانی می‌شود.
katar
کاتار به التهاب و تورم در غشاهای مخاطی اشاره دارد، به ویژه در ناحیه چشم.
katastate
کاتاستیت به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد به دلیل مشکلات مزمن دچار اختلال در سلامتی می‌شود.
katastatic
کاتاستاتیک به نیرویی اطلاق می‌شود که یک جسم را در موقعیت خاصی نگه می‌دارد.
katat
کاتات یک اصطلاح است که به آنالیز رفتارها اشاره دارد.
katathermometer
کاتاترمومتر دستگاهی است برای اندازه‌گیری تغییرات دما در محیط.
katatype
کاتاتایپ به نوع خاصی از ویژگی‌های شخصیتی اشاره دارد.
katatonia
کاتاتونیا یک اختلال حرکتی است که با بی‌حرکتی و ناتوانی در حرکت مشخص می‌شود.
katatonic
کاتاتونیک به وضعیتی اشاره می‌کند که با عدم حرکت و واکنش مشخص می‌شود.
katchina
کچینا، در فرهنگ بومی آمریکایی به معنای روح‌هایی که نشان‌دهنده‌ی عناصر طبیعی و ویژگی‌های انسانی هستند.