macrochemical
ماکروchemical به معنای وابسته به شیمیایی است که در مقیاس بزرگ انجام می‌شود و بر فرآیندهای وسیع تمرکز دارد.
macrochemically
در سطح کلان شیمی، مربوط به بررسی و تجزیه و تحلیل ترکیبات بزرگ و رفتارهای گروهی آنها.
macrochemistry
زمینه ای از شیمی که به بررسی فرایندها، واکنش ها و خواص مواد بزرگ و پیچیده می‌پردازد.
macrochira
مفهومی در شیمی که به بررسی تقارن های بزرگ در مولکول‌ها می‌پردازد.
macrochiran
مفهومی یا خصیصه‌ای در شیمی اشاره به جنبه‌های بزرگ مرتبط با مولکول‌ها.
macrochires
واژه‌ای در شیمی که به جنبه‌های بزرگ و قابل توجه تعامل بین مولکول‌ها اشاره دارد.
macrochiria
بخشی از علم که به بررسی ساختارها و تاثیرات بزرگ در زیست‌شناسی مولکولی می‌پردازد.
macrochiroptera
مکروچیروپتر، زیرگروهی از خفاش ها که شامل انواع بزرگ و اغلب میوه خوار آنها می‌باشد.
macrochiropteran
مکروچیروپتر، صفتی که به خفاش‌های بزرگ‌تری که عمدتاً از میوه تغذیه می‌کنند اطلاق می‌شود.
macrocyst
ماکروسیست، ساختاری کیستیک بزرگ در موجودات، که معمولاً در جانوران و گیاهان یافت می‌شود.
macrocystis
ماکروسیست، یک جنس از جلبک های بزرگ دریایی که در اقیانوس های سرد رشد می کند.
macrocyte
ماکروسیته، نوعی از گلبول‌های قرمز خون که معمولاً در شرایط خاصی مانند کم‌خونی بزرگ‌سلولی افزایش می یابد.
macrocythemia
ماکروسیتمیا وضعیتی پزشکی به معنی افزایش تعداد یا اندازه گلبول های قرمز خون بزرگ.
macrocytic
ماکروسیتیک به صفتی اطلاق می‌شود که به گلبول‌های قرمز خونی بزرگتر از حد طبیعی اشاره دارد.
macrocytosis
ماکروسیتوز به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن گلبول‌های قرمز خونی بزرگتری از حد نرمال وجود دارند.
macrocladous
ماکرودالوس به گیاهانی اطلاق می‌شود که دارای ساختارهای قابل توجه و انطباق‌پذیری با شرایط محیطی هستند.
macroclimate
ماکرواکلیما به شرایط آب و هوایی کلی یک منطقه اشاره دارد که می‌تواند تأثیرات دوربرد بر محیط زیست داشته باشد.
macroclimatic
ماکرواکلیماتیک به ویژگی‌ها و شرایط آب و هوایی در سطح بزرگ اشاره دارد که بر مناطق وسیع تأثیر می‌گذارد.
macroclimatically
به شیوه‌ای که شرایط آب و هوایی در سطح بزرگ تأثیر می‌گذارد، ماکرواکلیماگرافیک گفته می‌شود.
macroclimatology
ماکروکلایماتولوژی، علم بررسی آب و هوای نواحی وسیع و بزرگ به‌طور کلی و تحلیل الگوهای آب و هوایی در طول زمان است.
macrococcus
ماکروکوکوس، جنس باکتری‌های گرم مثبت است که در شرایط زیست محیطی متنوع زندگی می‌کند.
macrocoly
ماکروکولی به وضعیت یا کارکردهایی اشاره دارد که در مقیاس بزرگ در علم مورد بررسی قرار می‌گیرند.
macroconidial
ماکروکونیدیال به گونه‌های قارچ‌هایی اطلاق می‌شود که دارای کونیدیاهایی به ابعاد بزرگ‌تر در مقایسه با دیگر انواع هستند.
macroconidium
ماکروکونیدیم به ساختارهای تولید مثل غیرجنسی در قارچ‌ها اشاره دارد که نسبت به کونیداهای معمولی بزرگ‌تر هستند.
macroconjugant
ماکروکانجوگانت به سلول‌هایی اطلاق می‌شود که در نتیجه ادغام دو سلول بزرگ‌تر شکل می‌گیرند.
macrocornea
میکروکرنیا به معنی بزرگتر بودن اندازه قرنیه چشم نسبت به اندازه‌های طبیعی است.
macrocosmic
کلان‌کیهانی به معنای بزرگ یا وسیع در مقیاس جهان است.
macrocosmical
کلان‌کیهانی به معنای مرتبط با مقیاس وسیع مانند جهان است.
macrocosmically
به طور کلان‌کیهانی، به وضوح و در مقیاس بزرگ.
macrocosmology
ماکروکاسمولوژی به علم مطالعه جهان به عنوان یک کل اطلاق می‌شود.
macrocosmos
ماکروکاسم به کل جهان و هر آنچه در آن وجود دارد اشاره می‌کند.
macrocrystalline
ماکروکریستالی به مواد یا ساختارهایی اطلاق می‌شود که دارای بلورهای بزرگ و قابل مشاهده هستند.
macrodactyl
ماکروداکتیل به فردی اطلاق می‌شود که دارای انگشتان بزرگتر از حد طبیعی است.
macrodactyly
ماکروداکتیلی به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن یکی یا چند انگشت بزرگتر از اندازه طبیعی هستند.
macrodactylia
ماکروداکتیلیا به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن انگشتان به شکل غیرطبیعی بزرگ شده‌اند.
macrodactylic
ماکروداکتیلیک به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به بزرگ بودن انگشتان اشاره دارد.
macrodactylism
ماکروداکتیلیسم به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد دارای انگشتان بزرگتر از اندازه طبیعی است.
macrodactylous
ماکروداکتیلوس به معنای داشتن انگشتان یا پاهای بسیار بزرگ است، معمولاً در حیوانات یا موجودات زنده به کار می‌رود.
macrodiagonal
ماکرودیagonal به کمیت‌های بلندی عمود بر زوایا در اشکال هندسی اشاره دارد.
macrodomatic
ماکرودوماتیک به ساختارها یا عناصر بزرگ و تاثیرگذار اشاره دارد.