magellanic
ماگلنیک، مربوط به ابرهای ماگلن که دو کهکشان نزدیک به کهکشان راه شیری هستند.
magentas
مغانتا به معنای نوعی رنگ قرمز قوی و روشن است که به عنوان رنگ اصلی در طراحی و هنر استفاده میشود.
magerful
مگرفول به معنای پر از انرژی و تاثیرگذار است و معمولاً در توصیف سخنرانی یا اجرای قوی به کار میرود.
maggy
مگی یک اسم دخترانه است و به طور معمول به عنوان یک اسم محبتآمیز یا غیررسمی استفاده میشود.
maggiore
ماژیور یک واژه ایتالیایی است که به معنای بزرگتر یا مهمتر جلوه میکند و در موسیقی به نوعی از پیچیدگی یا مقیاس اشاره دارد.
maggle
مگگل به معنای چرخاندن یا گشتن به دور موضوعی به شیوهای تفریحی و غیررسمی استفاده میشود.
maggotiness
مگگوتینس به حالتی اشاره دارد که در آن کرمها یا مگسها در یک مورد خاص وجود دارند و میتواند به معنی فساد یا خرابی باشد.
maggotpie
مگات پای، نوعی پرنده است که به جمع آوری مواد غذایی و ساخت لانه خود معروف است.
maggotry
مگاتری به شرایطی اشاره دارد که در آن مگسها تخمگذاری کردهاند و لاروها شروع به رشد میکنند.
magh
مغ به معنای زمان خاصی از روز است که در آن نماز خوانده میشود.
maghi
مغی به جشنها و سنتهای خاصی اشاره دارد که در برخی فرهنگها برگزار میشود.
maghrib
مغرب به زمان نماز بعد از غروب اشاره دارد.
maghribi
مغربی به فرهنگ و سنتهای مرتبط با مناطق مغرب اشاره دارد.
maghzen
مغزن، به معنای انبار یا محل نگهداری، در زبانهای مختلف کاربرد دارد و به مناطقی اطلاق میشود که برای ذخیره کالاها و اجناس استفاده میشود.
magianism
مغانیسم، مکتبی فکری و دینی است که به افکار و اعتقادات قدیم ارتباط دارد و در بسیاری از مکاتب فلسفی بررسی میشود.
magyaran
مغیاران، به گروهی از مردم اطلاق میشود که به سنتها و فرهنگ خاص خود پایبند هستند و به گرامیداشت آن میپردازند.
magyarism
مجاریسم، به نوعی از هویت و فرهنگ مجاری اشاره دارد که تأکید بر ویژگیهای خاص فرهنگی و تاریخی مردم مجارستان دارد.
magyarization
مجاری کردن به فرآیند تبدیل شدن به فرهنگ و زبان مجار اشاره دارد و بر روی عادات و رسوم محلی تأثیر میگذارد.
magyarize
مجاری کردن، به معنای وارد کردن و سازگار کردن ویژگیهای فرهنگی مجاری در یک حوزه خاص است.
magicalize
جادویی کردن، به معنای افزودن عناصر سحر و جادو به چیزی برای جذابتر و خاصتر کردن آن.
magicdom
قلمرو جادو، یک دنیای خیالی و جادویی که ممکن است در آن واقعیتهای غیرممکن وجود داشته باشد.
magicianship
هنر جادوگری و توانایی انجام ترفندهای جادویی به طرز حرفهای.
magilps
نوعی ابزار موسیقی که صداهایی جادویی و شگفتانگیز تولید میکند.
magindanao
منطقهای در فیلیپین که به خاطر فرهنگ غنی و تاریخ جذابش معروف است.
magiric
کیفیتی جادویی که چیزی را جذاب و شگفتانگیز میکند.
magirics
مجیرکس، شاخهای از جادوشناسی که به تحقیق و بررسی جوانب مختلف جادو میپردازد.
magirist
مجیریست، شخصی که به مطالعه و اجرای جادو و مراسم آن میپردازد.
magiristic
مجیریستی، با ویژگیهای مربوط به جادو و جذابیت آن.
magirology
مگیرلجی، علم مطالعه جادو و سنتهای مربوط به آن.
magirologist
مگیرلجیست، متخصص در علم مطالعه جادو و معمولیات آن.
magism
ماژیسم، یک مفهوم فرهنگی است که به استفاده و باور به جادو و نیروهای ماورایی اشاره دارد.
magistery
مدیریت یا مقام عالی در یک نهاد، به ویژه در زمینههای آموزشی یا قانونی.
magisteriality
ماهیت معتبر و مقتدر بودن، به ویژه در زمینه قضاوت یا رهبری.
magisterially
به طور مقتدرانه و با اعتماد به نفس بالا صحبت کردن یا عمل کردن.
magisteries
مجموعههای مدیریتی که در یک سازمان یا حوزه علمی فعالیت میکنند.
magisters
معلم یا استاد در نظام آموزشی، به ویژه در دورههای عالی و دانشگاهی.
magistrally
بهصورت حکمفرما، با اقتدار و قدرت بیان کردن.