bimodal
دو MODE به حالتی اطلاق می‌شود که شامل دو نقطه اوج یا دو حالت مجزا است.
bimolecular
دو مولکولی به واکنش‌ها و تعاملاتی گفته می‌شود که در آن دو مولکول درگیر هستند.
bin-
پسوند 'bin-' به معنای وجود دو مورد یا دو برابر چیزی است.
binary code
کد باینری، سیستمی برای نمایش متن یا دستورالعمل‌ها به صورت عددی است که تنها شامل دو رقم 0 و 1 می‌باشد.
binary coded decimal
یک سیستم کدگذاری برای نمایش اعداد که هر رقم را با معادل باینری آن نشان می‌دهد.
binary digit
رقم باینری کوچکترین واحد داده در رایانه‌ها است که تنها دو حالت 0 و 1 را داراست.
binary star
سیستم ستاره‌ای که از دو ستاره که به دور یک مرکز جرم مشترک می‌چرخند، تشکیل شده است.
binary system
سیستم شمارش که فقط از دو رقم تشکیل شده و در محاسبات و رایانه‌ها استفاده می‌شود.
binary tree
ساختار داده‌ای که در آن هر گره می‌تواند حداکثر دو فرزند داشته باشد و به طور معمول برای ذخیره‌سازی داده‌ها و جستجو استفاده می‌شود.
binational
دو ملیتی، به کشورها یا سازمان‌هایی اطلاق می‌شود که شامل دو ملت یا شهروندی است.
binaural
بینائی، نوعی ضبط صدا که تجربه‌ای فضایی و سه‌بعدی از صدا را فراهم می‌آورد.
bin bag
کیسه زباله، کیسه‌ای که برای جمع‌آوری و نگهداری زباله استفاده می‌شود.
bindaas
بی‌پرده، کسی است که به راحتی نظرات و احساسات خود را بیان می‌کند.
binder twine
ریسمان بایندر، یک نوع ریسمان محکم که برای بسته‌بندی و نگهداری استفاده می‌شود.
bindery
محلی که در آن کتاب‌ها و محصولات چاپی به هم متصل می‌شوند و آمادهٔ توزیع می‌گردند.
bindi
زیورآلات کوچک که به طور معمول بر روی پیشانی قرار می‌گیرد و در فرهنگ‌های هندی و برخی فرهنگ‌های دیگر معمول است.
bindi-eye
نوعی نقاشی یا تزئین که معمولاً بر روی صورت یا بدن انجام می‌شود و شامل طراحی‌های خاصی است.
binding
روند یا عمل متصل کردن صفحات به یکدیگر به طوری که یک کتاب یا سند ایجاد شود.
binding energy
انرژی مورد نیاز برای جدا کردن اجزاء یک سیستم، به ویژه در فیزیک هسته‌ای.
binding post
قطعه‌ای در الکترونیک که برای اتصال و نگهداری سیم‌ها یا اتصالات الکتریکی استفاده می‌شود.
binding site
سایت اتصال، ناحیه‌ای در یک مولکول (مانند پروتئین) که به یک مولکول دیگر متصل می‌شود و برخی از انواع فعالیت‌ها را را تسهیل می‌کند.
bindlestiff
بندلستیف، به فردی گفته می‌شود که بی‌خانمان است و معمولاً بار و بنه خود را بر دوش می‌کشد.
bind off
بستن بافت، یک تکنیک در بافندگی است که برای پایان دادن به کار بافت استفاده می‌شود.
bind over
بستن یک فرد توسط دادگاه به معنای ملزم کردن او به رعایت شرایط یا حضور در آینده است.
bind someone hand and foot
به معنای کاملاً محدود کردن یا کنترل یک شخص به طوری که نتواند حرکت کند.
bind to
متصل شدن به یک چیز، معمولاً به معنای پایبند شدن یا وابسته شدن به آن است.
bindweed
بندود، گیاهی بالارونده از خانواده‌ی پوششی که معمولاً به عنوان علف هرز در باغ‌ها و مزارع شناخته می‌شود.
bine
باین، گیاهانی مانند هوم که با استفاده از ساقه‌های خود به دور یک پشتیبانی می‌پیچند.
bin-end
بن‌اند، اصطلاحی برای شراب‌هایی که در انتهای یک خط تولید باقی مانده‌اند و قیمت آن‌ها کاهش یافته است.
binet–simon test
آزمون بینه-سیمون، یک آزمون استاندارد شده برای اندازه‌گیری هوش که به طور خاص برای کودکان طراحی شده است.
binge-drink
بینگ-درینک، اصطلاحی برای مصرف الکل به میزان زیاد در یک زمان کوتاه، که می‌تواند خطرات جدی سلامت به همراه داشته باشد.
binge drinking
نوشیدن مقدار زیادی الکل در یک زمان کوتاه، که ممکن است به عواقب جدی پزشکی و اجتماعی منجر شود.
binge-eat
خوردن مقدار زیادی غذا در یک زمان خاص، عموماً به دلایل عاطفی یا روانی.
binge eating
اختلالی که در آن فرد به طور مکرر مقادیر زیاد غذا را بدون احساس گرسنگی می‌خورد و به احساس گناه یا اضطراب دچار می‌شود.
binge-watch
تماشای متوالی و سریع چند قسمت از یک برنامه تلویزیونی یا فیلم، معمولاً به صورت آنلاین.
binge watching
عمل تماشای چندین قسمت از یک برنامه یا سریال به طور پیوسته، معمولاً برای لذت بردن یا فرار از استرس.
binghi
مراسم فرهنگی یا مذهبی در فرهنگ‌های مختلف، که شامل جمع شدن مردم برای جشن یا عبادت است.
bingle
بینگِل، کلمه‌ای غیررسمی و عامیانه برای توصیف صدایی خنده‌دار یا وضعیتی خنده‌آور است.
bingo wings
بال‌های بینگو، اصطلاحی غیررسمی برای چربی اضافی که در بالای بازوها جمع می‌شود.
bingy
بینگی، وضعیتی شبیه به سرگیجه یا بی‌حالی به دلیل خستگی یا عدم تمرکز.