myrtlelike
شبیه به گیاه میرتل، معمولاً به گیاهانی اشاره دارد که شباهت‌هایی به آن دارند.
myrtol
ماده‌ای موثر در درمان بیماری‌های تنفسی و دارای خاصیت ضد میکروبی.
myrtus
نوعی گیاه معطر که معمولاً در داروهای سنتی و آشپزی استفاده می‌شود.
mirza
لقبی تاریخی که به طور معمول به دانشمندان و افراد با تحصیلات بالا اطلاق می‌شود.
mirzas
میرزا، عنوانی در برخی کشورها که معمولاً به افرادی با تحصیلات بالا یا از خانواده‌های اصیل داده می‌شود.
misaccent
تأکید نادرست بر روی کلمات، معمولاً در صحبت کردن یا نوشتن اتفاق می‌افتد.
misaccentuation
تأکید نادرست بر روی بخش‌ها یا هجاها در کلمات.
misaccept
نادرست قبول کردن، زمانی که یک درخواست یا اظهارنظر به‌طور نادرست پذیرفته می‌شود.
misacception
فهم نادرست از یک مفهوم یا منظور که می‌تواند باعث سردرگمی شود.
misaccount
حساب نادرست، زمانی که حساب‌ها به‌طور صحیح نگهداری نمی‌شوند.
misaccused
متهم کردن کسی به اشتباه، به معنای این است که فردی بدون دلیل مناسب به عمل نادرستی متهم شود.
misachievement
موفقیتی که به طور نادرست یا ناخواسته حاصل شده و به نتیجه مطلوب نمی‌رسد.
misacknowledge
نادیده گرفتن یا اشتباه کردن در اشاره به حقایق یا دستاوردها.
misact
عمل کردن به طور اشتباه یا نادرست در یک موقعیت یا فعالیت.
misacted
عمل کردن به طور نادرست به ویژه در زمینه بازیگری یا اجرا.
misacting
عمل کردن به شکل نادرست، به ویژه در موقعیت‌های نمایش یا اجرا.
misacts
عمل اشتباه کردن، به معنای انجام کاری به شکل نادرست در موقعیت‌های خاص.
misadapt
تطبیق نادرست، به معنای سازگار نشدن با شرایط جدید.
misadaptation
تطبیق نادرست، عمل یا نتیجه‌ای که در آن شخص یا موجودی نمی‌تواند به درستی با محیط جدید سازگار شود.
misadapted
به اشتباه تطبیق یافته، به معنای موجوداتی که به ناچار نتوانسته‌اند به درستی با محیطی سازگار شوند.
misadapting
در حال تطبیق نادرست، به واسطه عدم سازگاری مناسب با شرایط جدید.
misadapts
به اشتباه تطبیق پیدا کردن، به معنای ناتوانی در سازگاری درست با شرایط.
misadd
misadd به معنای نادرست جمع کردن یا محاسبه کردن است.
misadded
misadded به معنای به اشتباه جمع شده است.
misadding
misadding به معنای به اشتباه در حال جمع کردن چیزی است.
misaddrest
misaddrest به معنای نادرست نشانی داده شده است.
misadds
misadds به معنای نادرست جمع کردن به صورت همیشگی است.
misadjudicated
misadjudicated به معنای قضاوت نادرست کردن است.
misadjust
نادرست تنظیم کردن، به معنای تنظیم نادرست یا غلط یک چیز به خصوص ماشین‌آلات یا تجهیزات.
misadjusted
به معنای تنظیم نادرست یا ناقص، به ویژه در مورد دستگاه‌ها یا ابزار.
misadjusting
عمل نادرست تنظیم کردن یا تنظیم نادرست می باشد.
misadjustment
تنظیم نادرست یا نامناسب یک چیز، معمولاً در زمینه تجهیزات یا سیستم‌ها.
misadjusts
عمل نادرست تنظیم کردن، به معنی تنظیم نادرست یا اشتباه در کنترل‌ها یا ویژگی‌ها.
misadmeasurement
اندازه‌گیری نادرست چیزی، که ممکن است به مشکلات و اشتباهات منجر شود.
misadminister
نادرست ارائه یا تجویز کردن چیزی، به ویژه در زمینه پزشکی یا مدیریتی.
misadministration
مدیریت نادرست یا نامناسب، به ویژه در زمینه‌های اداری یا مالی.
misadressed
به اشتباه نشانی داده شده، به ویژه در زمینه نامه یا مرسوله.
misadressing
اشتباه نشانی دادن یا نادرست خطاب کردن کسی در یک موقعیت.
misadrest
به اشتباه نشانی شده؛ به ویژه در زمینه ارتباطات.
misadvantage
ناهنجاری یا عیبی که از یک موقعیت ناشی می‌شود.