birth weight
وزن نوزاد در زمان تولد که به شدت تحت تأثیر تغذیه مادر و عوامل دیگر قرار دارد.
birthwort
نوعی گیاه که به خاطر خواص دارویی‌اش مورد استفاده قرار می‌گیرد.
bis-
یک پیشوند لاتین که به معنای دوبار یا دو برابر است و در کلمات مختلف استفاده می‌شود.
biscotti
نوعی بیسکوییت خشک و دو بار پخته‌شده‌ که معمولاً در کنار نوشیدنی‌ها سرو می‌شود.
biscuit
بیسکویت، نوعی خوراکی شیرین، معمولاً خشک و ترد که از آرد، شکر و چربی درست می‌شود و معمولاً با چای یا قهوه سرو می‌شود.
biscuit barrel
بسته‌بندی بیسکویت، ظرفی مخصوص برای نگهداری بیسکویت‌ها که معمولاً دارای درب است.
biscuit beetle
خزنده بیسکویت، نوعی حشره که به بیسکویت‌ها آسیب می‌زند و ممکن است در انبار مواد غذایی یافت شود.
biscuit firing
آتش‌زنی بیسکویت، فرایند پخت اولیه در سفالگری که در آن سفال‌ها به شکل خام پخته می‌شوند.
biscuit jointer
دستگاه اتصال بیسکویت، ابزاری برای ساخت اتصالات چوبی که از قطعات بیسکویت استفاده می‌کند.
biscuit tin
بسته‌بندی بیسکویت، ظرفی فلزی یا پلاستیکی که بیسکویت‌ها در آن نگهداری می‌شوند.
bisect
تقسیم کردن یک خط یا زاویه به دو قسمت مساوی.
biserial
متعلق به یک نوع همبستگی که شامل یک متغیر دودویی و یک متغیر پیوسته است.
bisexual
کسی که به هر دو جنس مخالف و هم‌جنس جذب می‌شود.
bish
یک اصطلاح عامیانه که بیشتر در مکالمات غیررسمی برای تأکید و ابراز احساسات استفاده می‌شود.
bishop
یک مقام کلیسایی که بالاتر از کشیش و معمولاً در مسئولیت نظارت بر کلیساهای متعدد قرار دارد.
bishopric
مقامی که به اسقف و وظایف مرتبط با نظارت بر کلیسا اشاره دارد.
bishy barnabee
بیشی بارنابی، یک شخصیت خیالی در آهنگ‌های کودکان است که معمولاً برای سرگرمی و آموزش استفاده می‌شود.
bislama
بیسلاما، یک زبان کریدول است که تحت تأثیر زبان‌های مختلف توسعه یافته و به طور عمده در وانواتو استفاده می‌شود.
bismarckian
بیسمارکی به سیاست‌ها و استراتژی‌های اتریشی-آلمانی اشاره دارد که به نام اتو فون بیسمارک، صدراعظم آلمان در قرن نوزدهم نامگذاری شده است.
bismillah
'بسم‌الله' یک عبارت عربی است که به معنای 'به نام الله' است و مسلمانان آن را برای شروع بسیاری از فعالیت‌ها به کار می‌برند.
bismuth
بیسموت، یک عنصر شیمیایی نادر با نماد Bi و عدد اتمی 83 است که به خاطر خواص خاصش در صنایع مختلف و پزشکی استفاده می‌شود.
bisphenol a
بیسフェنول A یک ترکیب شیمیایی است که در تولید پلاستیک‌ها و رزین‌ها استفاده می‌شود و نگرانی‌هایی درباره تأثیرات آن بر سلامت انسان وجود دارد.
bisphosphonate
بیس فسفونات، گروهی از داروها که برای جلوگیری از شکستگی و تقویت استخوان‌ها استفاده می‌شود.
bissextile
سال بیسکستیل، سالی که در آن یک روز اضافی به ماه فوریه افزوده می‌شود.
bistable
بیس‌استیبل، سیستمی که دو وضعیت پایدار دارد و می‌تواند بین آن‌ها سوئیچ کند.
bisto
بیستو، برند معروفی برای تهیه سس‌ها و چاشنی‌های مختلف.
bistort
بیستور، گیاهی که عموماً در نواحی مرطوب رشد می‌کند و خواص دارویی دارد.
bistoury
بیستوری، چاقوی جراحی با تیغه‌ای باریک و تیز که برای برش‌های دقیق استفاده می‌شود.
bistre
بیستر، رنگ قهوه‌ای تیره‌ای که از دوده یا سوختن چوب به دست می‌آید و معمولاً در نقاشی و طراحی استفاده می‌شود.
bisulphate
بی‌سولفات، نمکی است که از اسید سولفوریک به دست می‌آید و در صنایع مختلف، به ویژه صنعت غذا، کاربرد دارد.
bit by bit
به تدریج و به آرامی، یک مقدار کوچک هر بار.
bitchery
رفتارهای زشت، غیبت و یا کینه‌توزی در بین افراد به ویژه زنان.
bitch face
حالت یا ظاهری که نشان‌دهنده بی‌احساسی یا خشم است و ممکن است به نظر به‌طور طبیعی ایجاد شده باشد.
bitchfest
اجتماع یا موقعیتی که در آن مردم به شدت در مورد مشکلات یا ناراحتی‌های خود شکایت می‌کنند.
bitch-slap
ضربه‌ای که با دست بر صورت فرد دیگر به نشانه تحقیر یا خشم زده می‌شود.
bitchy
حالت یا خصوصیتی که نشان‌دهنده بدخلقی یا بدرفتاری است.
bitcoin
نوعی ارز دیجیتال که بر پایه تکنولوژی بلاک‌چین قرار دارد.
bitcoiner
افرادی که در بیت‌کوین و ارزهای دیجیتال سرمایه‌گذاری می‌کنند یا به آن‌ها علاقه دارند.
bite back
پاسخ دادن به تخطی یا توهین به شکل تند و تیز.
bite me
عبارتی که به معنای بی‌توجهی به انتقادات و نادیده گرفتن آنها بیان می‌شود.