mouthwise
به نحوه‌ای که مربوط به دهان و گفتگو باشد، به خصوص در زمینه'articulation or speech.
moutler
موتلر به معنای شخصی است که در تهیه دسرها تخصص دارد.
moutlers
موتلرها، جمع موتلر، به افرادی اشاره دارد که در تهیه دسرها تخصص دارند.
moutoneed
موتونید به معنای احتیاج یا خواسته خاص در زمینه دسر یا غذا است.
moutonnee
موتونه به کیک یا دسر خاص اشاره دارد که اغلب در مراسم‌ها سرو می‌شود.
moutons
موتون‌ها به انواع مختلف دسر یا غذاهای خاص اطلاق می‌شود.
mouzah
موزه به دسر یا چند خوراکی خوشمزه و خاص اطلاق می‌شود.
mouzouna
نوعی پارچه یا تزئین با tradیتی خاص که عموماً در جشن‌ها و مراسم استفاده می‌شود.
movability
قابلیت تغییر مکان یا حرکت به راحتی.
movableness
قابلیت جابجایی یا تغییر مکان به آسانی.
movably
به روشی که امکان حرکت یا جابجایی را می‌دهد.
moveability
قابلیت حرکت یا حرکت به راحتی.
moveableness
خاصیت یا قابلیت جابجایی یا حرکت به راحتی.
moveably
قابل حرکت، به معنای این است که چیزی می‌تواند به راحتی جابجا شود یا تغییر مکان دهد.
movelessly
بی‌حرکت، به معنای عدم تحرک یا تغییر وضعیت.
movelessness
بی‌حرکتی، حالتی از عدم حرکت یا تغییر.
movent
حرکت، به معنای موضوعی که در حرکت است یا در حال تغییر است.
moviedom
دنیا فیلم، به معنای تمامی جنبه‌ها و صنایع مرتبط با فیلم و سینما.
moviedoms
دنیاهای فیلم، به مجموعه‌های مختلفی از صنایع فیلم اشاره دارد.
moviegoing
Moviegoing به معنای رفتن به سینما و دیدن فیلم است.
movieize
Movieize به معنای تبدیل یک داستان یا کتاب به نسخه‌ی فیلمی آن است.
movieland
Movieland به زمین یا دنیای فیلم‌ها و سینما اطلاق می‌شود.
movingness
Movingness به معنای قدرت یا قابلیت ایجاد احساسات قوی و عمیق در افراد است.
movings
Movings به حرکات یا جنبش‌های فیزیکی افراد اشاره دارد.
mowable
Mowable به معنای قابلیت چیدن یا برش دادن است، معمولاً در مورد چمن یا گیاهان.
mowana
درختی که در مناطق مرطوب رشد می‌کند و برگ‌های آن برای سبد بافی استفاده می‌شود.
mowburn
سبک خاصی از آشپزی که با تکنیک‌های خاص غذا را طعم‌دار می‌کند.
mowburnt
چوب یا ماده‌ای که به روش خاصی سوخته و اصلاح شده است.
mowch
عمل کوتاه کردن چمن یا گیاهان در باغ به منظور مرتب نگه‌داشتن آن.
mowcht
روش‌هایی برای طراحی و ترتیب گیاهان در باغ‌ها و فضای باز.
mowe
عملی برای برش محصولات زراعی یا گیاهان از زمین.
mowha
موه، یک واژه نادر که به یک نوع خاص از گیاه یا گل اطلاق می‌شود و معمولاً در محیط‌های خاصی رشد می‌کند.
mowhay
موهَی، واژه‌ای مرتبط با کشاورزی که به نوعی علوفه یا گیاهاتی که برای تغذیه دام‌ها کشت می‌شود اشاره دارد.
mowhawk
موهاک، مدل موی خاصی که در آن موها در وسط سر بلند و در دو طرف کوتاه می‌شوند و معمولاً در سبک‌های خلاقانه به کار می‌رود.
mowie
موئی، واژه‌ای که به مجموعه‌ای از اشیاء یا ابزار مرتبط با کاردستی یا هنر اشاره دارد.
mowland
موَلد، منطقه‌ای که به عنوان زیستگاه طبیعی برای انواع مختلف گیاهان و جانوران شناخته می‌شود و دارای تنوع زیستی بالایی است.
mowra
موَرا، واژه‌ای که در برخی گویش‌ها و فرهنگ‌های محلی به کار می‌رود و ممکن است معانی مختلفی داشته باشد.
mowrah
مورا کردن، یعنی به صورت سنتی و طبیعی یک کار آماده‌سازی و تزیین کردن یک منطقه مشخص.
mowse
موازده کردن، به معنای مرتب‌سازی یا مدیریت یک فضا به گونه‌ای سالم و عاری از علف‌های هرز.
mowstead
مویستد، نام محلی است که به خاطر زیبایی‌های طبیعی‌اش شناخته شده است.