mulaprakriti
مولاپراکتیری به طبیعت بنیادی همه چیز در فلسفه اشاره دارد.
mulatta
مولاتا، به زنی از نژادهای مختلف اشاره دارد.
mulattoism
مولاتوئیسم به بررسی و تحلیل وضعیت اجتماعی افرادی با نژاد مختلط می‌پردازد.
mulattress
مولاترس به زنی که از نژادهای مختلف به وجود آمده است گفته می‌شود.
mulcher
مولچر دستگاهی است که برای کاهش حجم مواد گیاهی و ارگانیک به کار می‌رود.
mulciber
مولسیبر، شخصیت افسانه‌ای و الهه‌ی فلزکاری، معمولاً به عنوان آهنگر و کارگر فلز شناخته می‌شود.
mulcibirian
مولسیبیریانی، به سبکی هنری تعلق دارد که به دقت و ظرافت در آثارش شناخته می‌شود.
mulctable
مولکتبل یعنی قابل جریمه یا قابل پرداخت به عنوان خسارت.
mulctary
مولکتری به اقداماتی اشاره دارد که به منظور جبران مالی و پرداخت خسارات انجام می‌شود.
mulctation
مولکتیشن از نظر حقوقی به فرآیند تحمیل جریمه‌ها یا خسارت‌ها اشاره دارد.
mulctative
مولکتوی به نحوه یا شیوه‌ای اشاره دارد که به تحمیل جریمه یا خسارت مربوط می‌شود.
mulctatory
درخواست جریمه یا تحمیل خسارت بر کسی به دلیل رفتار نادرست، به نوعی که باعث نادیده گرفتن قوانین می‌شود.
mulctuary
مربوط به جریمه یا اعمال جریمه بر اساس رفتار نادرست.
mulder
نام شخصیتی fictional از سریال تلویزیونی، که عموماً به عنوان کارآگاهی از امور فرابشری شناخته می‌شود.
muleback
به انجام کار یا سفر با خر، معمولاً در شرایطی که وسیله نقلیه دیگر ممکن نیست اشاره دارد.
muled
عمل حمل و نقل بار یا وسایل به صورت فیزیکی، معمولاً با حیواناتی مانند خر.
mulefoot
به یک نژاد خاص از خوک‌ها اشاره دارد که با ساختار خاص پای خود شناخته می‌شود.
mulefooted
حیوانی با پاهای خاص که از دیگر انواع پاها متفاوت است و معمولاً به مزارع مربوط می‌شود.
muleman
شخصی که مسئولیت هدایت و مراقبت از موله‌ها را دارد، به ویژه برای حمل بار.
mulemen
جمع کلمه مرد موله‌دار، به افرادی که در کار با موله‌ها و حمل بار مشغول هستند اشاره دارد.
mulet
نوعی ماهی که معمولاً در آب‌های گرم زندگی می‌کند و برای خوراک استفاده می‌شود.
muletress
زنی که مسئولیت مراقبت و نگهداری از موله‌ها را بر عهده دارد.
muletta
نوع خاصی از موله که معمولاً برای کارهای خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد.
mulewort
موله‌ورت، گیاهی علفی یا دارویی که در طب سنتی استفاده می‌شود.
muliebral
ملینوبرال به معنای زنانه و مربوط به زنانگی است.
muliebria
ملینوبریا به مفاهیم صفت زنانه و لطافت اشاره دارد.
muliebrile
ملینوبریل به آثار با موضوعات زنانه اطلاق می‌شود.
muliebrous
ملینوبری به مفهوم ظرافت و لطافت در بیان و نوشتار اشاره دارد.
mulier
میلر به معنای زن، به ویژه در متون قدیمی و ادبیات قدیم.
mulierine
mulierine به صفات زنانه اشاره دارد که در زبان‌شناسی و ادبیات به کار می‌رود.
mulierly
mulierly به شیوه‌ای زنانه یا به سبکی که به زنان مربوط می‌شود، اشاره دارد.
mulierose
مورد استفاده برای توصیف ویژگی‌ها یا جنبه‌هایی که به طور خاص زنانه هستند.
mulierosity
mulierosity به ویژگی یا حالت داشتن صفات زنانه یا زن‌وار اشاره دارد.
mulierty
mulierity به حالت یا کیفیت زن بودن اشاره دارد.
muling
muling به عمل یا فرایند اقداماتی که به نوعی به زنان مرتبط می‌شود، اشاره دارد.
mulishly
به معنای سرسخت و لجوج بودن، به ویژه در برابر خواسته‌ها یا نظرات دیگران.
mulishness
خصوصیت یا حالت سرسخت بودن و لجوجی که ممکن است به مشکلاتی منجر شود.
mulism
نوعی از تفکر یا ایدئولوژی که به اصول یا باورهای خاصی اشاره دارد.
mulita
نوعی پستاندار کوچک که در مناطقی خاص زندگی می‌کند.
mulk
به معنای حکمرانی یا سرزمین، معمولاً به یک قلمرو یا کشور اشاره دارد.