nonapplicative
غیر قابل اعمال به معنای آن است که یک قاعده یا اصل نمی‌تواند در یک موقعیت خاص مورد استفاده قرار گیرد.
nonapplicatory
غیر قابل اعمال به معنای نظری یا قانونی است که نمی‌تواند به وضعیت خاصی اعمال شود.
nonappointive
غیر انتصابی به معنای مقامی است که از طریق انتصاب رسمی به دست نمی‌آید.
nonappointment
عدم انتصاب به معنای عدم قراردادی برای پذیرش یک موقعیت شغلی یا مسئولیت.
nonapportionable
غیر قابل تقسیم به معنای منابع یا بودجه‌ای است که نمی‌توان آنها را بین بخش‌ها یا افراد مختلف تقسیم کرد.
nonapportionment
عدم تخصیص به معنای عدم تقسیم هزینه‌ها یا منابع بین افراد یا بخش‌ها.
nonapposable
غیر قابل جابجایی: صفتی که به اعضایی مانند انگشت اشاره دارد که نمی‌توانند به صورت حرکتی مچ شده و با یکدیگر تماس پیدا کنند یا در کنار هم عمل کنند.
nonappraisal
غیر ارزیابی: به فرایند یا سیستمی اطلاق می‌شود که نیاز به ارزیابی یا سنجش رسمی ندارد.
nonappreciation
عدم قدردانی: حالتی که در آن فرد یا گروهی، ارزشیابی یا احترام لازم را به چیزی نمی‌دهد.
nonappreciative
غیر قدردان: توصیفی که به فردی اطلاق می‌شود که نسبت به تلاش‌ها یا دستاوردهای دیگران هیچ ارزشی نمی‌گذارد.
nonappreciatively
به طور غیر قدردان: به شیوه‌ای عمل کردن که عدم قدردانی یا بی‌اعتنایی را نشان دهد.
nonappreciativeness
عدم قدردانی: حالت یا ویژگی فردی است که در آن فرد ارزش یا احترام لازم را به اقدام‌های دیگران نمی‌دهد.
nonapprehensibility
عدم قابلیت درک، به معنای آن است که چیزی به قدری پیچیده یا مبهم است که نمی‌توان به طور کامل آن را فهمید.
nonapprehensible
غیرقابل درک، توصیف چیزی است که نمی‌توان آن را فهمید یا درک کرد.
nonapprehension
عدم فهم یا درک، به ویژه در مورد مسائلی که انتظار می‌رود شخص آنها را بفهمد.
nonapprehensive
غیرمضطرب، توصیف شخصی است که با وجود چالش‌ها نگران نیست و آرامش خود را حفظ می‌کند.
nonapproachability
عدم دسترسی، به معنای غیرقابل دسترس بودن یا دشواری در نزدیکی فردی.
nonapproachable
غیرقابل دسترس، توصیف شخصی است که برقراری ارتباط با او دشوار است.
nonapproachableness
غیرقابل دسترسی بودن، ویژگی‌ای که نشان می‌دهد فرد یا شیء به راحتی قابل نزدیک شدن یا دسترسی نیست.
nonapproachabness
غیرقابل دسترسی بودن، وضعیتی که در آن افراد نمی‌توانند به یک موضوع یا شخص نزدیک شوند.
nonappropriable
غیرقابل تصرف، ویژگی‌ای که نشان می‌دهد چیزی نمی‌تواند به صورت انحصاری تصرف شود.
nonappropriation
عدم تصرف، عمل یا وضعیتی که نشان می‌دهد چیزی نمی‌تواند به صورت انحصاری استفاده شود.
nonappropriative
غیرتصرفی، وصفی برای چیزی که به طور انحصاری از چیزی یا فرهنگی بهره‌برداری نمی‌کند.
nonapproval
عدم تأیید، حالتی که در آن چیزی مورد تأیید یا پذیرش قرار نمی‌گیرد.
nonaquatic
غیرآبی، به معنای عدم زندگی در آب و وابستگی به محیط‌های خشکی.
nonaqueous
غیرآبی، به معنای عدم وجود آب به عنوان حلال.
nonarbitrable
غیرقابل داوری، به معنی عدم امکان ارجاع یک اختلاف به داوری.
nonarbitrary
غیر تصادفی، به معنی وجود مبنای مشخص یا منطقی برای تصمیم‌گیری.
nonarbitrarily
به طور غیر تصادفی، به معنی اتخاذ تصمیمات بر اساس معیارهای منطقی و معین.
nonarbitrariness
عدم تصادفی بودن، به معنای وجود ملاک‌های مشخص و منطقی در تصمیم‌گیری.
nonarching
غیر قوس‌دار به مفهوم عدم وجود قوس یا خمیدگی در بافت یا شکل اشاره دارد.
nonarchitectonic
غیر معماری به معنای عدم سازگاری با اصول معماری و ساختار ثابت است.
nonarchitectural
غیر معماری به هیچ یک از جنبه‌های مرتبط با معماری اشاره ندارد.
nonarchitecturally
به معنای عدم پیروی از اصول و روش‌های معماری در طراحی یا ساخت.
nonarcing
غیر قوس‌دار اشاره به مسیر یا شکل مستقیم بدون انحنا دارد.
nonarcking
غیر قوس‌دار به سطوح یا اشکالی اشاره دارد که خمیدگی ندارند.
nonargentiferous
بخش‌هایی از مواد معدنی که نقره ندارند.
nonarguable
چیزی که نمی‌توان درستی آن را مورد بحث قرار داد.
nonargumentative
به معنای عدم تمایل به بحث و جنجال.
nonargumentatively
به شیوه‌ای که در آن بحث و جدل وجود نداشته باشد.