nonelimination
عدم حذف، به مفهومی اشاره دارد که در آن برخی از عوامل یا داده‌ها حذف نمی‌شوند و ممکن است بر نتایج تأثیر بگذارند.
noneliminative
غیرحذفی، به نوعی از روش یا رویکرد اشاره دارد که در آن عواملی حذف نمی‌شوند و همه جنبه‌ها بررسی می‌شوند.
noneliminatory
غیرحذفی به معنای عدم حذف یا طرد یک گروه یا گزینه خاص است.
nonelite
غیرالیت نشان‌دهندهٔ برخوردی است که از طبقه‌های خاص یا برتری پرهیز می‌کند.
nonelliptic
غیرالیتیک به شکل یا منحنی‌هایی اطلاق می‌شود که ویژگی‌ها و خواص منحنی‌های بیضوی را ندارند.
nonelliptical
غیرالیتیک به فرم‌ها یا طرح‌هایی اشاره دارد که مشابه شکل‌های بیضوی نیستند.
nonelliptically
به صورت غیرالیتیک به معنای عدم پیروی از الگوی بیضوی است.
nonelongation
عدم کشیدگی به معنای خاصیتی است که در آن یک جسم یا ماده به طول اضافه نمی‌شود.
nonelopement
عدم ازدواج، وضعیتی که در آن فرد یا زوج تصمیم به ازدواج نمی‌گیرند.
noneloquence
عدم بلاغت، ویژگی یا حالت عدم توانایی در بیان ایده‌ها به صورت موثر و زیبا.
noneloquent
عدم بلاغت، توصیف فردی که قادر به بیان افکار به شیوه‌ای موثر نیست.
noneloquently
به صورت غیر ادبی و تاثیرگذار، عدم توانایی در بیان به شکل موثر.
nonelucidating
عدم روشنگری، اشاره به عدم توانایی در روشن کردن موضوعات یا ایده‌ها.
nonelucidation
عدم روشنگری، وضعیتی که در آن توضیحات یا نکات شفاف نیستند.
nonelucidative
غیرشفاف، به معنای عدم وضوح و روشنی در بیان یا توضیح، به خصوص در متون یا گفتار.
nonelusive
غیرگریز، به معنای روشن و غیرقابل فرار از توجه، که به راحتی قابل دسترسی است.
nonelusively
به طور غیرگریز، به معنای بیان یا توضیح به شکلی واضح و مستقیم بدون هرگونه ابهام.
nonelusiveness
عدم گریز، به معنای وضوح و شفافیت در اطلاعات یا ارتباطات که باعث فهم بهتر می‌شود.
nonemanant
غیرجاری، به معنای عدم ظهور یا انتقال، به خصوص در زمینه‌ای که اطلاعات یا دانش به آرامی منتقل نمی‌شود.
nonemanating
غیرجاری، به معنی عدم انتشار یا عدم خروج از یک منبع، به ویژه در ایده‌ها یا اندیشه‌ها.
nonemancipation
عدم آزادی یا رهایی، وضعیت یا حالتی که در آن افراد تحت قید و بند باقی مانده و آزادی عمل نداشته باشند.
nonemancipative
غیر رهایی‌بخش؛ اقداماتی که به آزادی یا رهایی افراد کمک نمی‌کنند.
nonembarkation
عدم سوار شدن؛ حالتی که در آن افراد از سوار شدن به وسیله نقلیه یا کشتی منع می‌شوند.
nonembellished
بدون تزیین یا اضافات؛ حالتی که در آن چیزی ساده و بی‌پرده بیان شده باشد.
nonembellishing
غیر تزئینی؛ شیوه‌ای که در آن چیزی اضافه نشده یا زیباتر نشده باشد.
nonembellishment
عدم تزئین؛ حالتی که در آن چیزی بدون اضافات و زیورآلات بیان شده باشد.
nonembezzlement
عدم اختلاس، به معنای نداشتن عملکردی که در آن فردی منابع مالی را به نفع خود تصاحب کند.
nonembryonal
غیر جنینی، به جنین یا مراحل اولیه رشد یک موجود زنده اشاره ندارد.
nonembryonic
غیر جنینی، به فرآیندها یا بافت‌هایی اشاره دارد که در مراحل اولیه شکل‌گیری نبودند.
nonembryonically
به شیوه‌ای که به مراحل جنینی مربوط نمی‌شود.
nonemendable
غیر قابل اصلاح، به حالتی اشاره دارد که به حالت قبلی یا بهتر برنگردد.
nonemendation
عدم اصلاح، به مفهوم نداشتن امکان تغییر یا بهبود در یک موضوع است.
nonemergence
عدم ظهور، به معنی عدم وجود یا عدم بروز چیزی است.
nonemergent
غیر فوری، اشاره به وضعیتی دارد که نیاز به اقدام فوری ندارد.
nonemigrant
غیر مهاجر، به افراد یا جمعیت‌هایی اطلاق می‌شود که از مکان خود جابه‌جا نمی‌شوند.
nonemigration
عدم مهاجرت به فرایند یا وضعیت افرادی اشاره دارد که به مکان جدیدی نمی‌روند.
nonemission
عدم انتشار به وضعیتی اشاره دارد که در آن هیچ ماده یا آلاینده‌ای رها نمی‌شود.
nonemotionalism
عدم عاطفی بودن به نگرش یا رفتار بدون وابستگی عاطفی اطلاق می‌شود.
nonemotionally
به معنای عدم بروز احساسات یا عواطف در بیان یا رفتار.
nonemotive
غیر احساسی، به معنای عدم تأثیرگذاری بر احساسات افراد.