ارپئونیس به شخصی اطلاق می‌شود که در زمینه اجرای موسیقی آوازی و گروهی فعالیت می‌کند.

ارپئوم معمولاً به تئاترها یا سالن‌های اجرای هنری اطلاق می‌شود که در آن برنامه‌های زنده برگزار می‌شود.

اورفئوس، شخصیت افسانه‌ای یونانی است که به عنوان شخصی با توانایی‌های موسیقی و شعر معروف است.

اورفیکال به چیزهایی اطلاق می‌شود که به سیستم‌های روحانی و عرفانی فلسفهٔ اورفئوس مربوط می‌شوند.

به طرز خاصی اشاره دارد که به فلسفه و شیوۀ تفکر اورفئوسی مرتبط است.

اورفیکالیسم به سیستم فکری اطلاق می‌شود که از تعالیم اورفئوس استخراج شده و به مفاهیم روحانی مربوط است.

به معنای یتیم یا بی‌سرپرست کردن چیزی، به ویژه در زمینه‌های ادبی و هنری.

به معنای تزئین شده با اورفر، به ویژه در زمینه لباس‌های مذهبی یا رسمی.

نوعی مواد معدنی رنگی که معمولاً در هنرهای زیبا به کار می‌روند.

نوعی ماده یا طعم‌دهنده که ممکن است در آشپزی استفاده شود، گرچه به وضوح تعریف نشده است.

به معنای مجموعه یا گروهی از شخصیت‌ها یا عناصر در یک داستان یا اثر هنری.

به معنای مدل یا دستگاهی که حرکات سیارات را شبیه‌سازی می‌کند.

اورید، نوعی رشد غیرطبیعی در بدن است که ممکن است به شکل توده یا زخم از آن دیده شود.

اورهلوجی، علمی است که به بررسی و تحلیل رشدهای غیرطبیعی در بدن می‌پردازد.

اورهددرمانی، روشی برای درمان و مدیریت رشدهای غیرطبیعی و علائم ناشی از آنها است.

اوریس، اشاره به یک نوع خاص یا تغییر یافته از اورهید دارد.

اوریس‌ها، وقوع‌های متعدد از نوع خاصی از اورهید هستند.

اوریس‌ها به دسته‌های مختلف بر اساس ویژگی‌ها تقسیم‌بندی می‌شوند.

قرض گرفتن، گرفتن چیزی از دیگری با این وعده که آن را بعداً پس بدهید.

عبور یا گذشتن از مسیر؛ تاخیر یا دور زدن در مواقع خاص.

موعد مقرر برای ارائه یا تحویل چیزی، معمولاً با توجه به زمان یا تاریخ خاص.

نوعی گیاه دارویی که به خواص خاصی از جمله درمان بیماری‌ها معروف است.

نوعی الگو یا طراحی خاص که معمولاً با زیبایی و پیچیدگی شناخته می‌شود.

اصطلاح یا کلمه‌ای که در زبان یا لهجه خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اورسل، نوعی گیاه شناخته شده که ممکن است خواص دارویی یا غذایی داشته باشد.

فروشنده اورسل به فردی اطلاق می‌شود که به فروش این نوع گیاه یا فراورده‌های آن می‌پردازد.

اورسلیک به صفاتی اطلاق می‌شود که به نوعی از گیاه اورسل مرتبط هستند.

اورسلین یک عمل است که در آن با افزودن عناصر خاص به خاک، شرایط را برای رشد گیاه اورسل بهینه می‌کند.

اورسلینیک به ویژگی‌هایی اشاره دارد که بر روی گیاه اورسل و تأثیر آن در کشاورزی متمرکز است.

اورسُن نامی است که معمولاً به عنوان یک نام خاص در دنیای ادبیات و هنر شناخته می‌شود.

اورتالید، یک خانواده از پرندگان که به ویژه در مناطق گرمسیری زندگی می‌کنند.

اورتالیده، نام خانوادگی برای یک گروه از پرندگان خاص.

اورتالیدین، صفتی برای توصیف ویژگی‌های وابسته به اورتالیدها.

اورتالیس، یک زیرگروه یا جنس در خانواده اورتالید.

اورتره، اصطلاحی عمومی برای پرندگانی که در زمین‌ها و جنگل‌ها ساکن هستند.

اورت، گیاهی که به عنوان منبعی برای تولید گیاهان جدید عمل می‌کند.

اورث، که به معنای قائم یا عمود است، غالباً در زبان و ریاضیات مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اورتاگوریسک نوعی ماهی خاص است که به شکل و زیست‌شناسی آن معروف است.

اورثال به وضعیتی اشاره دارد که در آن بدن یا اندام‌ها به صورت افقی قرار می‌گیرند.

اورتان به یکی از بخش‌های چهارگانه یا هشتگانه در فضای سه‌بعدی اشاره می‌کند.