معنی فارسی palankeening
B1فرایند حمل و جابهجایی افراد با استفاده از پالانکا.
The act of carrying or transporting someone using a palanka.
- VERB
example
معنی(example):
پالانکابرداری یک خدمت رایج در برخی مناطق هند است.
مثال:
Palankeening is a common service in some parts of India.
معنی(example):
او هنر پالانکابرداری را از پدرش آموخت.
مثال:
He learned the art of palankeening from his father.
معنی فارسی کلمه palankeening
:
فرایند حمل و جابهجایی افراد با استفاده از پالانکا.