معنی فارسی parabolically

B1

به شیوه‌ای که به ویژگی‌های هذلولی مربوط باشد.

In a manner that is characteristic of a parabola.

example
معنی(example):

داده‌ها به طور هذلولی در طول سال‌ها افزایش یافت.

مثال:

The data increased parabolically over the years.

معنی(example):

او مفهوم را به طور هذلولی توضیح داد تا درک آن آسان‌تر شود.

مثال:

He explained the concept parabolically to make it easier to grasp.

معنی فارسی کلمه parabolically

: معنی parabolically به فارسی

به شیوه‌ای که به ویژگی‌های هذلولی مربوط باشد.