معنی فارسی physiologue
C2تعریف کامل به فارسی: فردی که در مطالعهی فیزیولوژی متخصص است.
A specialist in physiology.
- NOUN
example
معنی(example):
فیزیولوگ به بررسی ارتباط متقابل بین عملکردهای بدنی میپردازد.
مثال:
The physiologue examines the interrelation between bodily functions.
معنی(example):
یک فیزیولوگ با مهارت میتواند عدم عملکردها در سیستمهای انسانی را شناسایی کند.
مثال:
A skilled physiologue can identify dysfunctions in human systems.
معنی فارسی کلمه physiologue
:
تعریف کامل به فارسی: فردی که در مطالعهی فیزیولوژی متخصص است.