معنی فارسی pilferingly

B1

به شیوه‌ای که شامل دزدی کوچک یا سرقت جزئی باشد.

In a manner characterized by petty theft or stealing small amounts.

example
معنی(example):

او به طور دزدکی چند سکه از پارچ برداشت.

مثال:

He pilferingly took a few coins from the jar.

معنی(example):

کارمند به طور دزدکی با قایم کردن تنقلات از اتاق استراحت عمل کرد.

مثال:

The employee acted pilferingly by sneaking snacks from the break room.

معنی فارسی کلمه pilferingly

: معنی pilferingly به فارسی

به شیوه‌ای که شامل دزدی کوچک یا سرقت جزئی باشد.