معنی فارسی pilfre
B1برداشتن چیزی با نیت سرقت، معمولاً در مقادیر کوچک.
To steal or take something, usually in a small quantity.
- VERB
example
معنی(example):
او نتوانست از برداشتن چند انگور از روی میز خودداری کند.
مثال:
He couldn't help but pilfre some grapes from the table.
معنی(example):
او متوجه شد که او بدون اینکه کسی نگاه کند یک بیسکویت برداشت.
مثال:
She noticed him pilfre a cookie without anyone watching.
معنی فارسی کلمه pilfre
:
برداشتن چیزی با نیت سرقت، معمولاً در مقادیر کوچک.