معنی فارسی placit

B2

مراسم خاصی که در آن سنت‌ها و آداب محلی جشن گرفته می‌شود.

A ceremonial event regarding local customs and traditions.

example
معنی(example):

مراسم پلاکیت توسط بسیاری از مقامات محلی برگزار شد.

مثال:

The placit ceremony was attended by many local dignitaries.

معنی(example):

در حین پلاکیت، آهنگ‌های سنتی فضا را پر کرد.

مثال:

During the placit, traditional songs filled the air.

معنی فارسی کلمه placit

: معنی placit به فارسی

مراسم خاصی که در آن سنت‌ها و آداب محلی جشن گرفته می‌شود.