معنی فارسی planless

B1

بدون برنامه و طرح، به وضعیتی اشاره دارد که هیچ پیش‌زمینه‌ای برای فعالیت‌ها وجود ندارد.

Without a plan; lacking a predefined strategy or arrangement.

example
معنی(example):

رفتن به سفر بدون برنامه می‌تواند به ماجراجویی‌های غیرمنتظره منجر شود.

مثال:

Going on a trip planless can lead to unexpected adventures.

معنی(example):

او یک روز بدون برنامه را دوست دارد و فقط به جایی می‌رود که باد او را می‌برد.

مثال:

She enjoys a planless day, just going wherever the wind takes her.

معنی فارسی کلمه planless

: معنی planless به فارسی

بدون برنامه و طرح، به وضعیتی اشاره دارد که هیچ پیش‌زمینه‌ای برای فعالیت‌ها وجود ندارد.