معنی فارسی planlessness

B1

وضعیتی بدون برنامه یا طرح، اشاره به بی‌برنامگی دارد.

The state of being without a plan; lack of organization or preparation.

example
معنی(example):

بدون برنامه بودن گاهی می‌تواند آزادی‌بخش باشد و به شادی‌های ناشی از spontaneity منجر شود.

مثال:

Planlessness can sometimes be liberating and lead to spontaneous joy.

معنی(example):

بدون برنامه بودن رویکرد آن‌ها همه را در جلسه شگفت‌زده کرد.

مثال:

The planlessness of their approach surprised everyone at the meeting.

معنی فارسی کلمه planlessness

: معنی planlessness به فارسی

وضعیتی بدون برنامه یا طرح، اشاره به بی‌برنامگی دارد.