معنی فارسی plannings

B1

عمل یا فرآیند برنامه‌ریزی، شامل تنظیم و سازماندهی فعالیت‌ها است.

The act or process of making plans; detailed arrangements for future events.

example
معنی(example):

برنامه‌ریزی‌های او برای رویداد دقیق و مفصل بود.

مثال:

Her plannings for the event were meticulous and detailed.

معنی(example):

برنامه‌ریزی‌های پروژه ماه‌ها زمان می‌برد تا نهایی شود.

مثال:

The plannings for the project take months to finalize.

معنی فارسی کلمه plannings

: معنی plannings به فارسی

عمل یا فرآیند برنامه‌ریزی، شامل تنظیم و سازماندهی فعالیت‌ها است.