معنی فارسی pobbies
B1تعریف کامل به فارسی با ساختار دیکشنری
Small objects or trinkets that are often considered collectible.
- OTHER
example
معنی(example):
کودکان پوبیهای زیادی از باغ جمع کردند.
مثال:
The children collected pobbies from the garden.
معنی(example):
او مجموعهای از پوبیهای نادر از سراسر جهان دارد.
مثال:
She has a collection of rare pobbies from around the world.
معنی فارسی کلمه pobbies
:
تعریف کامل به فارسی با ساختار دیکشنری