معنی فارسی poisonproof
B1مقاوم در برابر سم، به طوری که سم نتواند به آن آسیب برساند.
Resistant to poison; not able to be harmed by toxins.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پارچه ضد سم است و پوشیدن آن ایمن است.
مثال:
This fabric is poisonproof and safe to wear.
معنی(example):
اسباببازیهای کودکان به گونهای طراحی شده بودند که ضد سم باشند.
مثال:
The children's toys were designed to be poisonproof.
معنی فارسی کلمه poisonproof
:
مقاوم در برابر سم، به طوری که سم نتواند به آن آسیب برساند.