معنی فارسی pollutedness
B2آلودگی به معنای وجود مواد مضر در یک محیط.
The state of being polluted; contamination of the environment.
- NOUN
example
معنی(example):
آلودگی دریاچه نگرانیهای بهداشتی را افزایش داده است.
مثال:
The pollutedness of the lake has raised health concerns.
معنی(example):
آلودگی هوا بر سلامت همه تأثیر میگذارد.
مثال:
The pollutedness of the air affects everyone's health.
معنی فارسی کلمه pollutedness
:
آلودگی به معنای وجود مواد مضر در یک محیط.
