معنی فارسی pollutingly
B1به طور آلوده کننده، به ویژه در مورد اثرات زیستمحیطی.
In a manner that causes pollution or contamination.
- ADVERB
example
معنی(example):
کارخانه به طرز آلودهکنندهای فعالیت میکرد و بر جامعه نزدیک تأثیر میگذاشت.
مثال:
The factory operated pollutingly, affecting the nearby community.
معنی(example):
زبالههای تولید شده به طرز آلودهکننده، یک نگرانی بزرگ زیستمحیطی است.
مثال:
Pollutingly produced waste is a major environmental concern.
معنی فارسی کلمه pollutingly
:
به طور آلوده کننده، به ویژه در مورد اثرات زیستمحیطی.