معنی فارسی polypragmon
B1فلسفهای که به بررسی جنبههای مختلف مسائل میپردازد.
A philosophy that examines various aspects of issues.
- NOUN
example
معنی(example):
فلسفه چندجانبهگرایی درک فراگیری از دیدگاههای متنوع را ترویج میکند.
مثال:
The polypragmon philosophy promotes an inclusive understanding of diverse viewpoints.
معنی(example):
یک رویکرد چندجانبهگرا میتواند به راهحلهای نوآورانه منجر شود.
مثال:
A polypragmon approach can lead to innovative solutions.
معنی فارسی کلمه polypragmon
:
فلسفهای که به بررسی جنبههای مختلف مسائل میپردازد.